
✍وحید اکرمی
هنوز پس از گذشت چند سال از ثبت لکی به عنوان یک زبان، شاهد ماجرای تکراری تلفیقی جلوه دادن زبان لکی هستیم.
ما که باد به غبغب می انداختیم و سرمان را بالا میگرفتیم که زبان مادری مان بالاخره بعد از سالها تلاش ثبت شد! چه جشنی گرفتیم، چه مجلس پایکوبی و چه بزمی راه انداختیم.
اما چشممان روشن از این همه بی تفاوتی و بی رغبتی که میبینیم. متفکرین و زبان شناسان ما برای زبان لکی چه کردند؟
در وصف آن جستار نویسی کردند؟
مقاله ها نوشتند؟
آن را به عنوان یک زبان به ثبت ملی رساندند؟
این کافی نیست.
یک روز نشان شبکهی استانی را تغییر می دهند، امروز هم باید شاهد این باشیم که از برنامه پر طرفداری مثل عصر جدید، زبان لکی را فرزند کردی و لری معرفی کنند. برنامهای که میلیون ها ببیننده به تماشای آن نشستهاند.
ما برای فرهنگمان چه کردیم؟ چه گلی به سر زبانمان زدیم جز اینکه در مقام غریبه، خودمان را همچون انسانهای نخستین و عصر حجری معرفی کنیم!
متفکرین و زبان شناسان و جامعه شناسان ما چه کردند که هنوز بعد از سالها باید فریاد بزنیم که لکی زبان است و پس ماندهی کردی و لری نیست؟
ما گوش به کلام آنها و چشم به قلم آنها داشته ایم. اما گویی چارهای جز پذیرفتن و تسلیم شدن نداریم. چارهای جز این نداریم که سرمان را که چند سالی بود بالا گرفته بودیم، دوباره به زیر افکنیم و لکی را فرزند نامشروع کردی و لری بدانیم.
آفرین بر قدرت قلم شما متفکرین و جامعه شناسان لک زبان، مرحبا بر بلندای فریاد شما زبان شناسان که صدای لکی را بسان یک زبان به گوش ایران رساندید. چنان که دیگر گوشی نمانده که صدای این زبان را نشنیده باشد.