پنجشنبه , ۹ فروردین ۱۴۰۳

پارادوکس هویت تاریخی دلفان و فرهنگ شهری نورآباد

مدنیت دردلفان سابقه ای طولانی وبه قدمت تاریخ دارد.می توان اذعان داشت که دلفان یادگارتمدن مفرغ است.اسناداین ادعادرموزه لوورپاریس موجودمی باشد.دراین موزه جهانی چندقطعه اشیاء مکشوفه تمدن مفرغ به نام دلفان نگهداری می شود…

علی رضائیان – مدنیت در دلفان سابقه ای طولانی و به قدمت تاریخ دارد. می توان اذعان داشت که دلفان یادگار تمدن مفرغ است. اسناد این ادعا در موزه لوور پاریس موجود می باشد، دراین موزه جهانی چند قطعه اشیاء مکشوفه تمدن مفرغ به نام دلفان نگهداری می شود و در سفرنامه های مستشرقین نیز به مدنیت این منطقه اشاره شده است، مثلا در سفرنامه لرستان و الموت خانم فریا استارک چنین آورده شده است که: ”اشیاء عتقه ای که از دلفان وارد بازارهای اروپائی می شود همه دانشمندان را به تعجب واداشته که آیا دلفان قبل از بین النهرین تمدن داشته است.

اما سابقه شهرنشینی به معنای مدرن آن دراین مرز و بوم چندان طولانی نیست و نورآباد شهری نو پاست و قدمت آن حداکثر به هشتاد سال پیش می رسد. یعنی زمانی که نورآباد بعنوان مرکز بخش انتخاب شده است، اما دراین مدت کوتاه روند شهرنشینی و رشد آن سرسام آوربوده است.

آمار و ارقام نشان می دهد که در سال ۱۳۳۵ که اولین سرشماری رسمی ایران بوده است فقط ۴% مردم دلفان شهرنشین بوده اند، اما این رقم پس از سه دهه به ۴۴% درصد وهم اکنون به مرز ۵۰% رسیده است. این رشد فزاینده شهرنشینی معلول علل چند گانه ای است که می توان به عواملی همچون مهاجر پذیری نورآباد، محور ارتباطی بودن، رشد بالای جمعیت و عدم وجود مراکز شهری در دیگر نقاط  دلفان علیرغم جمعیت روستائی زیاد آنان اشاره کرد.

اما هر چه باشد نورآباد است و حکایت یک نقاشی ای که با مداد سیاه ترسیم شده و هر فردی می تواند آنرا پاک و یا خط خطی کند. بر عکس دلفان که سابقه ای هزارساله دارد نورآباد قدمتی زیر صد سال دارد.

سابقه مدنیت دلفان را کسی نمی تواند پاک کند و یا زیر سوال ببرد اما هویت شهری نورآباد به خاطر نو پا بودن خدشه پذیراست. نگهداری دام و طیور وهمچنین اشتغال قسمت اعظم جمعیت آن به کشاورزی ماهیت شهری بودن آنرا زیر سوال می برد.

آفرینندگان تمدن مفرغ به تاریخ پیوسته اند و از آنها نامی باقی مانده است. اما شهروندان نورآبادی و مدیریت شهری برآمده از میان آنان راه پر فراز و نشیبی را پیش روی دارند. همین دیروز بود که مشهدی نظرخان را دیدم با گله گوسفند خود که از جلوی فرمانداری می گذشتند تا به اقامتگاه خود در خیابان میراث فرهنگی برسند، دقیقا مقابل فرمانداری آنطرف بلوار دختر خانمی را دیدم که جلوی بینی خود را گرفته بود چون از کلاس درس زیست شناسی می آمد و پاستور را می شناخت اما پیرزنی را دیدم با دیدن گوسفندان هزاربارماشااله می گفت و کنار خیابان یکی از نیروهای خدماتی شهرداری را دیدم که با حسرت خیابان را نگاه می کرد که همین حالا آنرا تمییز کرده بود…

این همان پارادوکس نسلی است و تفاوت ابژه های نسلی که افراد با همدیگر دارند. در خیابان میراث فرهنگی بینا کوچولو را دیدم که منتظر رسیدن گله بود تا بره ای را درآغوش بگیرد، او هم عاشق زیبائی های بره بود و داشت سرفه های مداوم می کرد با اینکه پدرش شیمی خوانده بود اما بخاطر حفظ سنت های دیرین شکایتش را دردلش نگهداری می کرد…
آری مدیریت شهری واقعا مسیر پر پیچ و خمی در پیش روی دارد.

آنها بایستی ابتدا این ذهنیت را پاک نمایند که شورا، شورای شهرداری نیست بلکه شورای شهراست و مدیریت شهری را برای مدت چهارسال بدست گرفته اند. آنان هم در مقابل شهروندان بایستی جوابگو باشند و هم نیازهای نسل آینده را در نظر داشته باشند. یادمان باشد شهر و واقعیت های آنرا شهروندان می سازند. شهر اگرخوب باشد یابد و خوشایند باشد یا ناخوشایند ما آنرا خلق کرده ایم و به همین دلیل مردم سکان مدیریت شهری را دراختیار منتخبین خود در شورا می گذارند.

مردم حماسه آفریده اند و به منتخبین اعتماد نموده اند حال نوبت منتخبین است که به این اعتماد پاسخ بدهند. آنها بایستی بدور از جریانات سیاسی و تقسیم بندی های خانوادگی و قومی با محور عقلانیت جمعی و مشورت اهل فن و تخصص و بهره گیری از متخصصین در اولین گام کمیسیون های شورا را فعال نمایند. می توان ازهمین پتانسیل شهرداری استفاده بیشتری نمود و آنرا بیش از پیش فعال کرد، گام دوم اتخاذ یک استراتژی کارآمد برای توسعه پایدار در این شهر است .

هر شهری با توجه به عناصر ساختی آن الگوی توسعه خود را می طلبد. درگام های بعدی شورا بایستی شفاف سازی و ارائه عملکرد به افکارعمومی را در نظر داشته باشد.

برگرفته از نشریه نسیم دلفان

۴۷ نظر

  1. سلام درود بر عاشقان دلفان
    کمی تاسف وکمی دلخوری کمی هم گله بر خود
    که نازنین ومستحقینی چون استاد در حاشیه پست های مدیریتی شهر هستند
    بنده افتخار شاگردی ایشان را داشته ام واقعا انسانی فرهیخته ولایق هستند
    امیدوارم حضور شما رو در سطوح بالای مدیریتی که شایسته شماست نظاره گر باشم
    با ارزوی موفقیت وشادکامی

  2. زیبا و بجا بود الحق و الانصاف که استادی برازنده شماست بزرگوار
    هم شما هم استاد همت نوری عزیز که با قلم توانایتان همیشه همشهریانتان را به احسنت گفتن واداشته اید
    درود بر شما

  3. بسیار عالی بود

  4. استاد ببخشید کمی قلمبه ای بود و ناصحیح فکرکنم با روستای خلیفه اشتباهگرفتی؟ شاید ۲۵سال پیش اینجوری بوده ولی الان اینجوری نیست بدون مشکلات نیست اتفاقا زیاد هم داره اما اشتباه گفتید مشکلش اینا نیستند

  5. خیلی جالب بود

  6. یکی ازشاگردان

    باتشکرازدوستان عزیزی که اعلام نظرنموده اند.
    لازم است که به اطلاع هویت جعلی سوسن برسانم که مسائل اجتماعی رامی شودازدریچه های مختلف دیدوتحلیل نمود.سوسن خانم آقای رضائیان نگفته اند که همه مشکلات نورآباداینهائیست که وی بیان کرده است.یکی ازمشکلات نورآبادفقدان بینش امثال جنابعالیست که به جای نقدوبررسی وواقع بینی تحمل حضوردیگران راندارید.استاد مستندحرف می زند. ایشان فرانسه رفته اندوازنزدیک موزه لوور رادیده اند.وبرای اثبات دلیل ایشان درموردنگهداری دام درشهرنورآبادکافیست که به خیابان میراث فرهنگی مراجعه فرمائیدتا شواهدرابه عینه ببینید.اگرهویت واقعی خودرامی گفتیدبهترمی توانستم برای شما توضیح بدهم.

  7. جناب رضاییان! هرگز خیابان میراث فرهنگی چنین نیست که توصیف کرده ای، ما که در این شهر زندگی می کنیم نه گله های دام را در آنجا می بینیم و نه مشهدی نظرخان و نه بینا (بیتا؟) کوچولو را. لطفاً برای آنکه به نوشته خود جذابیت کاذب بدهید و چهار دانش آموز تمجیدت کند، متوسل به دروغ و جعل حقایق نشو. وجهه و احترام این مردم را کمی مراعات کن. نوشته شما را ممکن است کسانی بخوانند که نورآباد را ندیده اند، چگونه تصوری می توانند از شکل و شمایل این شهر داشته باشند. به قول سوسن ممکن است نورآباد را با روستای خلیفه آباد اشتباه بگیرند!!

    • برديا داداش بينا كوچلو

      سلام دلفانی عزیز،معلوم است جناب عالی گذرت به خ ۲۰متری میراث فرهنگی نیفتاده ،بنده حدود ۱۵ سال ساکن همین خیابان هستم ،صبح که از خواب بیدار می شویم فکر می کنیم با سیاه چادرهای گرین (کوه همسایه) هستیم !!!! اگر باورتان نیست روبروی میراث فرهنگی تشریف بیاورید . ضمنا اگر کسی نقدی کرد دال بر خودستایی نیست .

  8. جناب آقایا خانم دلفانی:
    باسلام وتشکرازاینکه حوصله به خرج دادی ونوشتاررامطالعه فرمودی.وسپاس دیگربه خاطرداشتن دغدغه مسائل مربوط به دلفان ونورآباد.
    لازم است که جهت تنویرافکارعمومی نکاتی رابه استحضارحضرتعالی وسایردوستان برسانم.
    ۱-شکل گیری تصویر شهرنورآباددراذهان دیگرمردمان به واقعیت هاوپدیده های شهری برمی گرددنه متن این نوشتارانتقادی.
    همگان پاریس رابا معماری مدرن، بلوارهای عریض وطویل طرح هوسمان، شانزالیزه، موزه لوور و….میشناسندهمانطوریکه اصفهان رابا ابژه هائی مثل چهارباغ، مساجدزیبا، سی وسه پل، خواجو ودیگرمراکز فرهنگی وهنری می شناسند.
    بنابراین نحوه شکل گیری تصویرنورآباددرذهن دیگران به دپارتمان شهری ، وضعیت صنعت، شکل وشمایل خیابانها وپیاده روها، فضای سبز، وجودپارک هاومیادین، ورودی شهر، تجمع کارگران درمیدان امام(ره)،وضعیت بازارسه راهی ولیعصر، نظم چهارراهای غیرموجود،وضعیت رانندگی،نحوه رعایت حقوق همدیگرو….بستگی دارد.
    ۲-مرقوم فرموده ای که ازبابت ایجادجذابیت وتمجید دانش آموزان متوسل به دروغ وجعل حقایق شده ام .لازم است که به استحضاربرسانم که دانش آموزان هم بخشی از واقعیت شهری نورآبادهستند.وبنده به شغل شریف معلمی درهرمقطعی افتخارمی کنم.همگان شخصیت بنده راخوب می شناسندنه ثناگو هستم ونه میل به ثنا گوئی دارم.
    ۳-آشنائی مختصربا ادبیات طنز مانع کج فهمی می شود.طنززبان انتقاداست ودرادبیات طنزنیازی نیست که شخصیت هاواقعی باشند.هرچندکه جان مایه اصلی نوشتارواقعی است.همه ماها درفصل بهاروتابستان شاهد عبورگله دام هاازخیابان معلم وبلواربهشتی هستیم.درخیابان میراث فرهنگی دام نگهداری می شوداگرچشم حقیقت بین باشد.
    ۴-حفظ شان وکرامت انسانی مردم فهیم نورآبادبه عواملی بستگی داردکه امثال شما آنهارانمی بینید ویا نمی خواهیدببینید.فقروفلاکت، بیکاری، اعتیاد،ازدواج های نامتعارف دختران جوان با افرادمسن با فاصله سنی۴۰ساله، و…شان مردمان این دیاررازیرسوال برده است نه نوشتارانتقادی بنده که مدیریت شهری رامخاطب قرارداده تا درفکربرنامه ریزی برای مردمانی باشندکه شما حس می کنیدبنده مراعات شان آنهاراننموده ام.
    ۵-دوست عزیز ومنتقدذره ای انصاف چیزخوبی است.ازمیان نوشته بنده فقط یک پاراگراف طنز وجودداردکه آن هم کم وبیش واقعی است شما چرا به پاراگراف اول توجه نداشته اید که بیان داشته ام دلفان آفریننده تمدن مفرغ است وهویت تاریخی آن را نمی شودانکارکرد.ویا پاراگراف آخرکه مسئولین شهری را به برنامه ریزی فراخوانده ام توجهی ننموده اید.
    درپایان بازازشما ممنونم که مراواداربه پاسخگوئی نمودیدویادآورمی شوم که: بادبا چراغ خاموش کاری ندارد.

  9. دکتررضائیان خسته نباشید.
    بسیارزیباومستند ومستدل وعلمی بود،بازهم بنویسید
    در پاسخ به دلفانی بعرض میرسانم که بنده بارهاآن گله گوسفندرا در خیابان میراث فرهنگی که محل دائمی نگهداریشان میباشد دیده ام و بیناکاظمی راهم که دیوار به دیوار با گوسفندان میباشد را میشناسم شما ندیده و یا نمیشناسید دال بر عدم وجود نیست! من فکرمیکنم اینجور نوشته ها کمک میکند به مسئولین مربوطه که فرهنگ شهری و شهرنشینی رادرشهرمان پیاده کنند و از دکتر رضائیان نیز متشکریم. باتشکر از مدیر محترم سایت که این امکان تبادل نظررافراهم نموده. خسته نباشید.

  10. نظرخان و بیتا

    جنس پیراهنتون لطفا بگید چیه. پیچ اسکن یا چیز دیگه بهتون میاد.

  11. شیری هیسی …

  12. اقاجون مگه روستا زاده بودن بده که هی داری از اون فرار میگنی. به نظرم اونجوری بهتر بهت میاد راحت باش

  13. بیماری های مشترک انسان و دام
    یکی از مشکلات اصلی و عمده بهداشتی کشور که سالهاست بصورت یک معضل منابع انسانی و مالی کشور را بخود اختصاص داده و هر چند گاه بصورت بحران جدی در استانهای مختلف و در قالب بیماریهای نوپدید و باز پدید خود را عیان می سازد بیماریهای قابل انتقال بین انسان و حیوان می باشد. از شیوع مجدد بیماریهایی نظیر لیشمانیوز جلدی ( سالک ) و توسعه کانونهای آن در کشور گرفته تا بحرانهای ناشی از بیماری تب و خونریزی دهنده کریمه – کنگو و خطر ورود تب دره ریفت و نیز آنفولانزای پرندگان و استقرار دیرپای بیماریهایی نظیر کیست هیداتیک – تب مالت و هاری که بدلیل پیچیدگی عوامل متعدد ایجاد کننده آنها بعنوان یک تهدید اساسی برای انسان مطرح شده و کنترل آنها به دخالت تمامی بخشهای مختلف توسعه نیاز خواهد داشت.

    بنابراین لزوم هوشیاری وآگاهی جامعه از خطرات ناشی از این بیماریها و راههای انتقال آنها و همچنین تبیین اهمیت تاثیر همکاریهای بخشهای مختلف توسعه در کنترل این بیماریها صد چندان نمود می یابد.

    لیشمانیوز جلدی ( سالک ) :
    سااک یک بیماری پوستی ( طولانی مدت و بدون درد و تب ) قابل انتقال بین انسان و تعدادی از حیوانات از جمله جوندگان ( مثل موش صحرایی ) و سگ میباشد.

    عامل بیماری :
    انگل بسیار کوچک تک سلولی به نام لیشمانیا می باشد که در زخمهای پوستی ناشی از این بیماری وجود دارد.

    راههای انتقال :
    سالک از طریق نیش پشه خاکی به انسان و حیوانات منتقل می شود. هنگام خونخواری پشه از زخمهای سالک در انسان – جوندگان یا سگ انگل به داخل بدن پشه خاکی وارد شده و با نیش پشه آلوده بیماری به انسان منتقل می شود.

    پیشگیری :
    درمان کامل بیماران – پوشاندن زخم سالک با گاز استریل – جلوگیری از گزش پشه خاکی با استفاده از لباس مناسب و نصب توری در و پنجره و خوابیدن زیر جزیان کولر و پنکه خودداری – خود داری از انباشتن هر گونه مواد زائد و کودهای حیوانی داخل یا خارج ازمنازل و جمع آوری و دفع صحیح زباله – مرمت و ترمیم حفره ها و شکاف دیوارها – تخریب و تسطیح اماکن مخروبه – مبارزه با جوندگان از طریق تسطیح پستی و بلندیها و لانه کوبی و طعمه گذاری معدوم ساختن سگهای ولگرد.

    کیست هیداتیک :
    یک بیماری انگلی است که انسان و دام در اثر خوردن تخم نوعی انگل به نام کرم تنیا اکینوکوک که در مدفوع سگ بیمار وجود دارد بدان مبتلا می شوند کیست هیداتیک کیسه های آبکی است که حاوی مرحله نوزادی انگل بوده و امکان ایجاد آن در اعضای مختلف بدن وجود دارد.

    راههای انتقال :
    ازطریق دست آلوده به مدفوع سگ – خوردن آب و مواد غذایی که بوسیله مدفوع حیوان بیمار آلوده شده است.

    پیشگیری :
    کم کردن تماس انسان با سگها و درمان سگهای آلوده – رعایت موازین بهداشتی از جمله شستشوی کامل سبزیجات – جلوگیری از تغذیه سگ از امعاء و احشاء دام – ذبح دام در کشتارگاههای بهداشتی

    بروسلوز ( تب مالت ) :
    یک بیماری عفونی حاد یا مزمن قابل انتقال بین انسان و تعدادی از حیوانات ( از جمله گاو – گوسفند – بز – خوک – شتر و گاو میش ) است که از طریق تماس با دام یا فرآورده های دامی به انسان منتقل می شود.

    عامل بیماری :
    باکتری بنام بوسلا می باشد که سه نوع آن عامل اکثر عفونتهای تب مالت در انسان می باشد. بروسلا ملی تنسیس که در بز و گوسفند بیشتر است و عمدتا عامل بروز موارد تب مالت انسانی در ایران می باشد – بروسلا آبورتوس که در گاو بیشتر است و بروسلا سوئیس که در خوک بیشتر است.

    راههای انتقال :
    تماس مستقیم با بافتهای حیوانی آلوده نظیر خون – ترشحات وازن و ترشحات جنین سقط شده – مصرف شیر خام و فرآورده های لبنی آلوده خصوصا پنیر تازه – خامه و سرشیر – انتقال تنفسی از طریق استنشاق هوای آلوده آغل – اصطبل و آزمایشگاه

    پیشگیری :
    شناسایی و کشتار دامهای آلوده – واکسیناسیون دامهای واجد شرایط – رعایت اصول بهداشتی در هنگام برخورد با دام و بافتهای حیوانی آلوده – خودداری از مصرف شیر خام و فرآورده های لبنی غیر پاستوریزه.

    سیاه زخم ( شاربن ) :
    بیماری عفونی حیوانات وحشی و اهلی خصوصا نشخوار کنندگان است که انسان بطور اتفاقی در اثر تماس با دام یا فرآورده های دامی آلوده بدان مبتلا می شود با توجه به روش انتقال به سه شکل جلدی – تنفسی و گوارشی بروز می کند.

    عامل بیماری :
    باکتری میله ای شکل به نام باسلیوس آنتراسیس ( باسیل شاربن ) است که اسپور آن در شرایط نا مساعد محیط تا سالها قادر به ادامه حیات است.

    راههای انتقال :
    از طریق تماس بریدگی یا خراشهای پوست با دام آلوده – تنفس اسپورهای زنده و جایگزینی آنها در ریه – مصرف بافت آلوده حیوانات تلف شده از شاربن.

    پیشگیری :
    عدم اجرای کالبد شکافی حیوان تلف شده مظنون به شاربن – سوزاندن یا مدفون ساختن عمیق لاشه های مشکوک و پوشاندن آن با لایه ای از آب آهک – واکسیناسیون دامهای حساس و جداسازی حیواناتی که علائم بیماری را دارند – ضد عفونی کلیه فرآورده های دامی مثل : پوست – پشم و استخوان حیوانات مشکوک.

    هاری :
    بیماری ویروسی خطرناک و کشنده ای که در اثر گزش یا خراش توسط حیوانات وحشی و اهلی و گاها جوندگان ایجاد میشود.

    عامل بیماری :
    ویروسی است عصب دوست از گروه رابدو ویروسها

    رههای انتقال :
    گزش توسط حیوان هار و از راه پوست ( خراشهای پوستی ) از طریق لیسیدن مخاط لب – چشم و بینی انسان توسط حیوان هار – پیوند عضو از انسان مبتلا به هاری وسایل آلوده به ویروس

    پیشگیری :
    خودداری از نگهداری سگ و گربه در منزل و در صورت نگهداری قلاده زن و واکسیناسیون آنها علیه هاری – جلوگیری از تردد سگهای صاحبدار در معابر عمومی – جلوگیری از نزدیک شدن کودکان به سگهای ولگرد – اتلاف سگهای ولگرد – جمع آوری و دفن بهداشتی زباله – ایمن سازی و واکسیناسیون افراد در معرض خطر – توجه خاص به گاز گرفتگی حیوانات ( هر چند جزئی و بصورت خراش باشد ) و شستشوی زخم با آب صابون به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه و مراجعه به واحدهای مبارزه با هاری مستقر در مرکز بهداشت شهرستانها در هر ساعت شبانه روز جهت انجام واکسیناسیون

    تب خونریزی دهنده کریمه – کنگو ( CCHF ) :
    بیماری ویروسی خطرناک واگیر دار و گاهی برای انسان کشنده است که با تب و خونریزی همراه است و چون برای اولین بار در کشور کنگو ( واقع در آفریقا ) و شبه جزیره کریمه ( واقع در اوکراین ) توصیف شده است. بنام تب خونریزی دهنده کریمه کنگو نامیده می شود. با وجودی که بیماری مخصوص حیوانات ( از جمله گاو – گوسفند – بز – خرگوش و پرندگان ) می باشد ولی موارد تک گیر وهمه گیریهای ناگهانی این بیماریها در انسانها نیز اتفاق می افتد.

    عامل بیماری :
    ویروس CCHF از گروه آربوویروسها و جنس نایرو ویروس می باشد. مهمترین بند پایان ناقل ویروس به انسان کنه ای از جنس هیالوما می باشد.

    راههای انتقال :
    گزش کنه آلوده یا له کردن آن روی پوست – تماس پوست با لاشه – خون یا ترشحات حیوان آلوده – تماس با خون یا ترشحات بدن انسانهای بیمار.

    پیشگیری :
    شناسائی و درمان کامل بیماران – جداسازی دام از محل زندگی انسانها – پرهیز از تماس بدن با بافتهای آلوده انسان و حیوانات مبتلا – استفاده از وسایل حفاظتی و جلوگیری از گزش کنه – جلوگیری از نقل و انتقال حیوانات مبتلا و قاچاق دام – بهسازی محل نگهداری دام – جلوگیری از کشتار غیر مجاز دام – از بین بردن و کنه ها از طریق سم پاشی و ایجاد حمام ضد کنه – عدم استفاده از وسایط نقلیه شخصی جهت جابجائی دام و متعلقات آن ( پوست – پشم و کله پاچه تمیز نشده ) خودداری از کشتار دام بعنوان نذر و قربانی در داخل مغازه و معابر عمومی

  14. مقیم نوراباد

    ای بابا دامپزشکی است مقاله علمی شد اما لطف کردید هم اقای رضایی استاد رضائی که مطلبی رو نوشتند و هم این عزیزی که ناشناس هستند اطلاعات خوبی رو در مورد دام و انسان و بیماریهای مشترگشان نوشتند موفق باشید هر دو سرور ارجمند

  15. منصفی که افتخارشاگردی استادراداشته است

    باتشکرازسایت نسیم دلفان.وتشکرازدوستانی که نظرمی دهند.
    فرق یک نوشته علمی وغیرعلمی درماندگاری گفته هاست واثربخشی آنهابرعرصه فرهنگ یک جامعه.
    نوشته جناب آقای دکتررضائیان مربوط به تیرماه می باشد.وحالا ماندگاری واثربخشی آن را مشاهده می کنیم.وصدالبته که هرچه ازتاریخ نوشته فاصله بگیریم فضای پرداختن ونقدآن تلطیف تر می شود.
    سایت نسیم دلفان فرصت خوبی پیش آورده تادرفضای مجازی شاهدتعاملات شهروندان باشیم.اما لحاظ نمودن چندنکته اساسی ضروری می باشد.
    -مدیرمحترم سایت نسیم.تاییدهمه نظرات که ارزش علمی ندارندضروری نیست.مثلا این گفته که جنس پیرهنت چیه؟ ویا برخی بداخلاقی ها که فضا رامسموم می کند.
    -برخی دست نوشته ها صبغه علمی دارد.مثل این نوشته جناب استادرضائیان.بنابراین نیائیم باگذاشتن برخی کامنت های غیرعلمی روحیه علمی راازمبحث بگیریم.البته رسالت مدیریت سایت ازهمه بیشتره.
    -وقتی یک نوشته علمی تاییدمی شودفضای تعاملات نیزعلمی می شود.مثلا کامنت بیماری های مشترک دام وانسان برغنای علمی مطلب افزوده است.که ازویسنده آن تشکرمی نمایم.
    -سایت نسیم اگرمی خواهدکه ماندگاری بیشتری داشته باشدودرفضای مجازی پابرجابوده واثربخش باشدناچاراست که بیشترازقلم اساتیدی چون رضائیان ودیگراساتید استفاده نماید.چه انجام این کارخدمت بزرگی به منطقه می باشد.من افتخارشاگردی ایشان راداشته ام .انصافا دررشته تحصیلی خودمسلط بوده وهمه دوستان وهم رشته ای هایش معترف به این قضیه هستند.هرچندکه دراخلاق نیز الگو می باشند.ممکن است که آقای رضائیان راضی به نوشتن این مطالب نباشند.اما من وظیفه شاگردی خودرابجامی آورم.وهمه شاگردان ایشان به الگوبودن علمی واخلاقی استادمعترف می باشند.
    -کاشکی همه ماهاشهامت اعتراف به اشتباه راداشته باشیم.کامنت آقا یا خانم دلفانی که منکراصل نوشته آقای رضائیان بوده توسط کامنت بردیا داداش بینا که خودمقیم خیابان میراث فرهنگی بوده نقض گردیده.بهتراست که دلفانی شهامت به خرج اده وکامنت خودراتصحصح نماید.هرچندکه جوابیه استادرضائیان بسیارمستندوموجزبوده.
    -دوست خوبی که آقای رضائیان رابه مفتخربودن به روستائی دعوت نموده، خوب است بدانید که پرستیژافرادبه محل تولدوزندگی آنهامربوط نمی شود.به فرمده حضرت علی (ع):شخصیت هرکسی به اندازه علم اوست.نورآبادبا تمام عناصرهویتی اش زیباست.بیائیدحرمت همدیگررا نگه داریم.تااینگونه تعاملات مجازی استمراریابد.
    درپایان بازمتذکرمی شوم که رسالت سایت درتاییدنظرات علمی وحذف اتهامات بسیارسنگین ترواثربخش تراست.

  16. باسلام به همه اقایون و خانمهایی که اظهار نظر کردند چه علمی چه غیرعلمی اقای منصف که افتخار کردید به شاگردی جناب اقای رضائیان ایا شما منبع این حرف که ایشان از نظر اخلافی و علمی مورد تحسین همکارانش قرار گرفته است را بگیداز کجا بااین قاطعیت به این نظر دست پیدا کرده اید شما نمونه ای حداقل ۷مورد را این جا بگید تا حرفتان علمی باشه.بحث روی اظهار نظر در مورد اقای رضائیان نیست بحث روی افرادی است که اظهار نظر کرده اند که معلوم نیست چه کسانی هستند دوستند یا دشمن ومغرض

    • من به روستا زاده بودن خودم افتخار میکنم خیلی از رفتارهای که شهریها دارند پشیزی ارزش نداره

    • منصفی که افتخارشاگردی استادراداشته است2

      سلام به همگان وخصوصامنصف واقعی
      سوال من ازشما این است که آیایک انسان می تواندبه معلم خودافتخارکندیانه؟مگراین بیان مشکلی داردکه ایرادگرفته اید؟نه فقط من بلکه اکثریت دانش آموزان ودانشجویانی که باآقای دکتررضائیان درس داشته اندمعترف به این قضیه هستند.
      ۲-من درکجای متن به تحسین همکاران اشاره داشته ام.عین مطلب رادوباره بیان می کنم.”انصافا دررشته تحصیلی خودمسلط بوده وهمه دوستان وهم رشته ای هایش معترف به این قضیه هستند.هرچندکه دراخلاق نیز الگو می باشند.ممکن است که آقای رضائیان راضی به نوشتن این مطالب نباشند.اما من وظیفه شاگردی خودرابجامی آورم.وهمه شاگردان ایشان به الگوبودن علمی واخلاقی استادمعترف می باشند.”اگردقت فرمده باشیدمن گفته ام ازنظرشاگردان.
      ۳-همکاران ایشان دررشته علوم اجتماعی آقایان برادران وجعفری،همت نوری،صفرطهماسبی ،خانم نوریان،آقای خدادادی، خانم خسروی،و……می باشند.می توانیدازایشان سوال بفرمائید.
      ۴-دوست عزیز، مابایستی به تحصیل کردههای خودمان افتخارکنیم.چه آقای دکترعلی رضائیان وچه دیگرانی مثل آقای دکترفرشیدطهماسبی،دکترعلی فتح الهی، دکترعلی عباس رضائی،دکترعلی نوری، دکترعلی اکبرمرادی،استادمحمودکاوه ای،استادقدمی، نورعلی، دکترمحمودمرادی، دکترحافظی،دکترصفی زاده ،دکترخدایارمحرابی،دکتر ستاری، دکترشیرخانی ،خانم دکتر یگانه، دارائی زاده،وخیلی افتخارات دیگری که امثال من وشما آنها رانمی شناسیم ویا اسمشان به ذهنمان نمی آید.وهمه ی ماها بصورت مستقیم وغیرمستقم افتخارشاگردیشان راداشته ایم.
      -من ابتدای مبحث قبلی گفته ام که ممکن است آقای دکتررضائیان به این نوشته هاراضی نباشند اما من وظیفه انسانی وشاگردی خودرابه جا آورده ام.

  17. اقا زیاد ناراحت نباش استاد عزیز

  18. باتشکرازمدیریت محترم سایت که فضائی برای گفتگوی مجازی فراهم نموده اند.واقعا خسته نباشید ومراتب تقدیر وتشکر ماراپذیرا باشید.
    یه پیشنهاددارم خدمتتون . اگه مطالب ومقالات را باتوجه به اهمیت، میزان اثربخشی،ووجهه علمی وآکادامیکی نویسنده مقالات اولویت بندی نمائیدکاری پسندیده وقابل تقدیراست.پیشنهادبنده این است که مقالات سمت چپ صفحه اصلی سایتتون را با توجه به شاخص های مذکور بچینید.خداقوت

  19. فرهنگ شهرنشینی و شهروندان ما
    فرهنگ در هر نوع از جامعه نشان دهنده شخصیت ، هویت ، رفتار و کردار ، آداب و رفتار و مجموعه اخلاقیات و … اهالی آن است که در لوای اجرا و رعایت قوانین و مقررات وضع شده در قانون نمود پیدا می کند.
    فرهنگ شهر نشینی از جمله فرهنگهای کهن است و زمانی که جوامع بدوی وارد مراحل نوین شدند ، قوانین و هنجار های جدیدی را شکل دادند که از این بین مهمترین این تغییرات پذیرش نظم بود که در روابط اجتماعی افراد بروز پیدا کرد و عاملی شد برای اینکه افراد جامعه به طور منطقی و قانونمند زندگی کنند وبه دنبال آن قانون و دولت و گسترش روابط اجتماعی شکل گرفت و بتدریج با گذشت زمان و برحسب نیاز شهرها، قوانین ، مناسبات اجتماعی ، حقوق اساسی و حقوق شهروندی و.. نیز به وجود آمد و افرادی که از این قوانین سرپیچی می کردند از طرف مراجع قانونی مورد تعقیب و مجازات قرار می گرفتند.
    با توجه به آنچه در صدر این نوشته آمد نگاهی به چگونگی فرهنگ شهر نشینی در کشور خودمان بخصوص در کلان شهر ها و شهرهای کوجک به طور اخص درنورآباد اندازیم که آیا از فرهنگ شهر نشینی مد نظر کارشناسان و جامعه شناسان برخوردار هستیم یا نه ؟!
    اگر منصفانه و با دیدی نقادانه به وضعیت موجود در شهرهای استان لرستان بخصوص نورآباد که در آن زندگی می کنیم “بپردازیم خواهیم دید که با معیارهای شهرنشینی و رعایت وظایف شهروندی فاصله زیادی داریم چرا که روزانه و در امور مختلف روزمره بویژه امور اجتماعی، نابسامانی وناهنجاری و اعمال به دور از فرهنگ شهرنشینی را شاهد هستیم.
    پرتاب کردن زباله یا ته سیگار از داخل خودروها به داخل خیابان و یا ریختن آن به نهرهای آب کنار خیابان (که مصیبتها و هزینه های گزاف بعدی را در پی دارد) ، مزه پرانی و خنک بازی در محافل عمومی از سوی جوانان که در شان یک جوان ایرانی بخصوص نورآبادی ! نیست، ، گذاشتن زباله ها در یک ظرف روباز و بدون توجه به ساعت اعلام شده از طرف شهرداری – دیرتر یا زودتر – و حتی قرار دادن آن مقابل خانه همسایه و یا درست کردن تپه ای از زباله در سر کوچه و کشاندن گربه ها به آنجا بارزتر ازهمه دامداری های در داخل شهر !!!!!!!! و بقیه داستان ، مواردی هستند که بوضوح آنها را مشاهده می کنیم .
    می توان گفت مواردی که ذکر شد فقط قسمت کوچکی از رفتار و کردارهای نابهنجار و غیر اجتماعی است که همه روزه در شهرمان با آن مواجه هستیم حتی اگر کسی بخواهد آداب ، رسوم و قوانین زندگی شهری و شهرنشینی را رعایت کند با ناسزا ها و متلک گویی های فراوان ( بابا قانون ،بابا منظم، آخر نظمی و …) مواجه می شود به عبارت دیگر آنهایی که مسئولیت پذیر تر هستند، بیشتر در معرض خطر و آسیب و دادن هزینه قرار می گیرند در نتیجه به سوی قانون گریزی حرکت می کنند به نحوی که فرار از قانون و ستیز با نظم و انضباط به یک ارزش و هنجار و رعایت اصول و آداب شهر نشینی به یک امر ضد ارزش و نابهنجار تبدیل شده و بی مسوولیتی اجتماعی رواج می یابد و در توجیه این عمل همین کافی است که بگوییم چه کسی درست عمل می کند که ما عمل کنیم ،بزرگترها و … بدترند.
    با این تفاصیل و شرحی که گذشت ، براستی چرا مردمی با هزاران سال تمدن و فرهنگ غنی بقولی هفت هزازساله بویژه در نورآباد این گونه قانون گریزی و نظم ستیزی را سر لوحه کار خود قرار داده اند؟!
    شاید در این زمینه مقصر صددرصد مردم و شهروندان نباشند. جامعه شناسان ما از اینکه مدیرت شهری در طول سالهای گذشته به هنجارها و مناسبات اجتماعی نسبت به مسایل سیاسی کمتر پرداخته و اهمیت داده اند ، انتقاد می کنند و معتقدند ،برقراری ارتباط مناسب بین شهروندان و دستگاههای اداره کننده لازمه داشتن جامعه و شهری سالم و شهروندانی قانونمند و بهنجار است.
    به گفته جامعه شناسان ، زندگی کنونی که بیشتر از نوع شهری است نیاز به قوانین و ارتباطات خاصی دارد که هر گونه قصور ، کوتاهی و نادیده گرفتن قوانین ، موجب بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی و … می شود و از فردی به فرد دیگر ، خانواده و همکاران در سطوح اداری انتقال می یابد.
    آنها معتقدند باید به شهروندان در جامعه ، قوانین مربوط به شهر نشینی یادآوری و یا آموزش داده و در برابر هر قانون یا ضابطه ای، ضمانت اجرایی لازم فراهم شود و در شرایطی که لازم شد افراد متخلف مجازات شوند.
    باید بدانیم که اگر قوانین مربوط به شهروندان در جامعه ما ایران یعنی احترام به حقوق دیگران، وقت شناسی ، عدم ایجاد مزاحمت در موضوعات مختلف برای دیگران ، حفظ محیط زیست و پیشگیری از هر گونه آلودگی ، ایجاد فضا و محله ای سالم چرا که محله سالم جزیی از زندگی است، مشارکت در اداره شهر و جلوگیری از تخریب اموال عمومی، برقراری ارتباط مناسب بین شهروندان وتعامل مثبت با آنها و دستگاههای اداره کننده، احساس مسوولیت نسبت به محیط زندگی ، انجام وظایف قانونی ، کمک به حاکمیت قانون و هنجارها در تعاملات روزانه و مناسبات اداری ، ارزش و وظیفه دانستن حفظ و نگهداری شهر و ….مد نظر قرار گرفته و رعایت شود ، با توجه به بافت پیچیده ای که شهرها دارند و زندگی در آنها بدون رعایت قوانین و آداب و رسوم شهر نشینی ممکن نیست، باعث تقویت اساس قوانین شهروندی و فرهنگ شهر نشینی شده و از بسیاری هزینه های گزاف که مسبب آن ناهنجاری ها و ناملایمات اجتماعی است، جلوگیری خواهد کرد و این مهم توجه ویژه دولت و نهادهای مسوول را طلب می کند تا با ایجاد قوانین مدون و استفاده از نظرات ارزشمند جامعه شناسان و کارشناسان ،جامعه ، شهر و شهروندانی قانونمند را به ارمغان آورند و شاهد شهر و شهروندانی سالم به دور از ناهنجاری های اجتماعی و فرهنگی که شایسته ماست باشیم!.چرا کهمشخصه اصلی و مثبت هویت تاریخی ما فرهنگ شهرنشینیاست با همه ملزوماتش.

  20. شهروند میگه

    همشهری خودتون هستیدنیازی به دفاع کردن نیست زیاد فرهنک شهری این شهر رو زیر سوال نبرید خواهشمندیم این کار مرغ همسایه میشه غاز.سعی نکنم هی دفاع کنی از احیانا از اشتباه احتمالیت که این بزرگترین اشتباه است

    • شهروند عزیز
      شما که نوشته اید همشهری خودتان هستید اگرمنظورتان خودنویسنده مقاله رضائیان می باشد بایستی به عرض به رسانم که مقاله مربوط به فرهنگ شهرنشینی و شهروندان توسط بنده کارشناس ارشد علوم پایه هستم نوشته شده است … در صورت اصرار جناب عالی حاضر به معرفی خود و مباحثه در این خصوص هستم . درصورتی که جنابعالی نیز هویت واقعی خودرا معرفی نمایید.

  21. دکتر میگه جواب منصف

    خیلی مهمه کسی درس بخونه وپیشرفت بکنه …

    • دوست عزیز متن نظرتون رو سانسور کردم
      من نمیدونم شما چه اصراری بر تخریب شخصیت ایشون دارید اگه مشکل شخصی با این استاد عزیز دارید باید عرض کنم اینجا جای تسویه شخصی نیست ، لطفأ مرد و مردانه برید و با ایشون بحث کنید و نظرتون رو بگید ، گذاشتن کامنت و مخفی شدن پشت نامهایی غیر از نام اصلی تون که کار درستی نیست
      این بنده خدا سالها زحمت کشیده و اهل قلم هستند و محترم ، من متعجم از کامنت های عجیب و تخریب گرانه شما
      سپاس و بدرود

  22. دکتر میگه درجواب اقای منصف

    حرف های من در مورد اقای منصف بود ودر جواب این کاربر عزیز. کاش کامنتو میذاشتی قضاوت با کاربران که قضاوت میشد کجاش تخریب و کجاش مشکل شخصی.وسلام

  23. امیدوارم به جایی برسیم که اهل قلم بنویسند اون وقت مشخص میشه املای نانوشته غلط نداره

  24. دانشجوی دانشگاه شهرکرد

    نوشتن این مطالب باعث اگاهی افراد میشود و سطح دانش عمومی عموم شهروندان بالاتر میره و این امر به بهبود ضعف برطرف کردنمنتهی میشود.شهرما خانه ما.شهر خوبی داریم

  25. شهروند میگه

    کاش مطلبی در مورد پارک هاشمی یا انابنویسید همین یک پارک را داشتیم معلوم نیست اسمش چیهو مال کیه کی باید درستش کنه

  26. با سلام
    جناب رضائیان با شما موافقم که برخی شاخص های شهرنشینی در شهر نورآباد وجود ندارد. من روستا زاده ای از نورآباد لرستان هستم که چند سال است نورآباد زندگی نمی کنم و از قضا هرازگاهی که گذرم به لرستان می افتد به همان روستای زادگاهم می روم.
    اینگونه که شما نوشته اید شاید نه حتماً باید به آن بخش شیرین ماجرا شک کرد. اگر شهری در قرن بیست و یکم اینگونه بی در و پیکر است نمی تواند اجداد و نیاکانش آنهمه مدرن بوده باشند که فریا استارک را به تعجب وادارند و اگر پیشینیان آنهمه خوب بودند پس نسل جدید نمی تواننداینهمه بد باشند!

    می شود دست کم دو حدس زد:
    ۱- گذشتگان ما بد بودند،دزد بودند لابد آن اشیاء حیرت آور را از ممالک متمدن به یغما برده اند. که این گمانه مردود است. زیرا در عصر مفرغ کالاهایی که در موزه لوور نگهداری می شوند خیلی ارزشمند نبوده اند پس دلیلی برای سرقت آنها وجود نداشته است. اشیاء اصیلند و مردم با اصالت.
    ۲- امروزی ها مشکل دارند. شمای جامعه شناس که از قضا در همه جاها سرک می کشید از آموزش و پرورش گرفته تا همایش نیروی انتظامی نشست فرمانداری و بررسی نزاع های دسته جمعی و … تخصص شما چیست؟ روانشناس؟ تاریخ نگار؟ تاریخ پژوه؟ ادیب؟ این مشکل خود کارشناس پنداری امثال شماها مشکل شهر ماست نه چند بزو گوسفند حاشیه شهر.
    به توصیه برادر کوچکتان توجه بفرما:

    برای بزرگ کردن خود جار زدن مشکلات شهری راه خوبی نیست!
    دست از کارشناس همه مسائل بودن بردار قلم خود را جامعه شناسی بسپار!
    عمیق باشیم و درد مردم را بفهمیم صورت ماجرا را هرکسی می بیند!

    الهی کمک کن تا عهدی که در طوفان با تو بستیم را در آرامش به فراموشی نسپاریم (آمین)

    باور کن همه مشکلات ما از کارشناسان ناکارشناس است برادر!

  27. درود بر شما معلم سالهای گذشته باز هم از دلفان بگو ومشکلات شهری و غیرشهری.پیروز باشی

  28. ای کاربران از خدا بترسید و همینطوری تخریب نکنید پیشنهاد بدید اگر حرفی دارید .و قصد خدمت دارید استاد دکتر رضایی انسان شریفی است نمیگم ایراد نداره ولی اینکه بعضی مطالبی نوشتند مشکوک هستندو قابل اطمینان نیستند ممکنه مغرض باشند نادان باشه دلسوز باشند اما درک وسواد ندارند.موفقباشی

  29. علی رضائیان

    با سلام و عرض ادب و احترام
    دوست و برادر عزیزی که به اسم سینا کامنت گذاشته ای و از نصایح برادرانه خویش ما را بی نصیب نساخته ای!!!
    قبل از هر چیزی از شما سپاسگزارم. من نه ادعای جامعه شناس بودن دارم و نه ادیبم و نه تاریخ پژوه! بنا به رشته تحصیلی در جامعه شناسی مطالعاتی داشته ام که به قول بوسعیدابی الخیرآن یک دانه هم توئی ماهیچیم.
    مطلب هویت تاریخی و فرهنگ شهری یک مطلب ژورنالیستی است که در نشریه نسیم دلفان چاپ شده و مدیر محترم این سایت نیز آنرا در اینجا قرار داده اند.
    دوست عزیز شرکت در همایش و نشست ها و ارائه مقاله که طعنه زدن ندارد!!!
    عجبا گفتمان ما چقدر دچار استحاله گشته و امور خوب بد جلوه می کنند!!!! اگر امثال بنده و شما دردهای مشترک را به تصویر نکشیم چه کسی این کار را برای ماانجام خواهد داد؟
    اگر از نظر شما ما کار کارشناسی شده انجام نمی دهیم ، خوب شما انجام دهید و بنویسید. املای نانوشته که غلط ندارد برادر!
    نگارش مقاله نزاع جمعی چه ضربه ای به شما زده ؟ که بابت تاوان آن بایستی به تخریب ما بپردازی؟
    مقاله مذکور در همایش آسیب های اجتماعی که توسط دانشگاه برگزار شده ارائه و قرائت گردیده و بعنوان مقاله برتر انتخاب شده است اگر شما خود را کارشناس می دانید از هیات داوران ایراد بگیرید.
    دوست عزیز به مقاله مذکور در یکی از مجلات علمی پژوهشی استناد شده است احتمالا به نظر شما هیات داوران آن مجله نیز کارکارشناسی انجام نمی دهند!!!!!
    اگر شهامت میداشتی و قصد نصیحت برادرانه داشتی کاشکی باهویت واقعی کامنت می گذاشتی! و یا لااقل شماره موبایل و یا ایمیلی میذاشتی تا از نصایح شما بیشتر بهره مند می شدم.
    چطور است که در نورآباد نیستی و هر موقع به این شهر تشریف می آورید مرا در همایش ها و نشست ها می بینی!!!!!!!!!!
    و یا خودت هم در آن مکان ها حضور داشتی ولیکن تحمل حضور ما را نداشتی؟
    برادر عزیز! تخریب کار راحتیست آن هم در فضای مجازی و خصوصا اینکه با هویت غیر واقعی!!!!
    به نظر شما این کار درست و کارشناسی شده است؟
    من از مدیریت محترم سایت استدعادارم که زمینه ای فراهم نمایند که افراد با هویت واقعی (یا لااقل محرز برای مدیرسایت) نظر بدهند تا در یک نبرد نابرابر که یکی با هویت واقعی (نویسنده مقاله) و دیگران مغرض با هویت غیر واقعی قرار نگیریم.
    این کار باعث ایجاد فضای بدبینی در بین قشر فرهنگی و فعالان فضای مجازی می شود که صد البته شما نیز در ایجاد این بد بینی و انجام گناه شریکید.
    این هنر نیست که در پشت اسامی کاذب یکبار با اسم دلفانی و بار دیگر با اسم سینا به تخریب دیگران بپردازیم . شما هم بنویسید و کارشناسی نمائید و قضاوت را به دیگران بسپارید.
    بترسیم از روزی که هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد و شیطان ما را به رحمت خدا مغرور نسازد و خداوند بهترین داوران است.
    در پایان از مدیریت محترم سایت می خواهم که با تایید کامنت های تخریبی فضا را برای تخریب انسانها فراهم ننمایند. هر چند که مطمئنم در این زمینه مدیر محترم ساعی می باشند. در غیر اینصورت انتظار میرود هیچ مطلبی رااز هیج نویسند ه ای در سایت قرار ندهید.. تا در فضای مجازی به ترور شخصیت ها نپردازیم.

    • سلام و دورد بر استاد بزرگوار دکتر رضائیان عزیز

      ما تاکنون از مطالب شما در سایت نسیم دلفان استفاده نکرده ایم و اگر استفاده میکردیم حتمأ اجازه می گرفتیم ، لذا در غیر این صورت شما حق داشتید ما را سرزنش کنید که چرا از مطالب شما بدون اجازه استفاده کردیم و باعث ناراحتیتان شدیم
      همانگونه که اطلاع دارید مدیریت این سایت ، مدیر اصلی و صاحب امتیاز نشریه نسیم دلفان هم هست و با توجه به اینکه مقاله شما در نشریه نسیم منتشر گردید و این سایت نیز به همین نشریه اختصاص دارد لذا به خودمان اجازه دادیم در این سایت مقاله شما را منتشر کنیم چون مقاله مقاله ای تحقیقی و تحلیلی بود و احساس شد برای اطلاع رسانی عمومی بد نیست که اگر بود شما در نشریه آن را منتشر نمیکردید هر چند می دانستیم سایت ما مکانی مناسب برای مقالات معتبر شما نیست و اصلأ در این حد و اندازه نیستیم ، لذا از این بابت از شما عذر خواهی میکنیم امید که عفو بفرمایید ، “به جهت ابراز ناراحتی شما مطلب تان از روی سایت حذف شد”
      اما ای کاش اندکی صبر و شکیبایی را نیز همچون علم خوبتان پیشه می کردید و ما را هم شریک کسانی که مغرضانه کامنت گذاشته و به انتقاد جنابتان پرداختند معرفی نمی کردید.
      شما بی شک در فضای مجازی گشت گذاری روزانه دارید پس لطفأ به سایت های دیگر که مقالاتی را منتشر میکنند مراجعه کرده تا ببینید که رویه انتشار کامنت هر چند انتقادی هم باشد رویه ای اختصاصی برای نسیم دلفان نبوده که اکنون شما ما را مقصر اعلام فرمودید.
      دکتر جان ، اگر در میان کامنت ها ، خوب دقت کنید خواهید دید که بنده از شما در برابر مخاطبان “نظر دهنده ها” دفاع کردم ، ضمنأ این کامنت ها که می بینید شاید نصف کامنت های درج شده در این مطلب باشد و خیلی از آنها را تایید نکردم.
      و اگر می دانستم چنین واکنشی نسبت به نظرهای منتشر شده خواهید داشت اطمینان داشته باشید چنین کاری نمی کردم و گذاشتن کامنت در این مطلب را مسدود می کردم تا باعث پریشانی شما “و همچنین خودم” نشوم.
      حرف شما درست است و نظر دهندگان بعضی مواقع جدالی نا برابر را کلید می زنند چرا که نگارنده مطلب ، شخصیتی آشکار دارد و نظر دهنده شخصیتی نا معلوم ، اما این ایراد از ما نیست و متاسفانه این گرفتاری در اکثر سایت های مجازی وجود دارد ، اگر هم بخواهیم همه مردم را از دادن نظر و انتقاد محروم کنیم چندان به نظر درست نمیاید لذا بهترین کار استفاده کردن از مطالب نویسندگانی است که تحمل بیشتری نسبت به دیگران دارند.

      در پایان نوشتید ” از شما می خواهم که با تایید کامنت های تخریبی فضا را برای تخریب انسانها فراهم ننمایند… در غیر اینصورت انتظار میرود هیچ مطلبی رااز هیج نویسند ه ای در سایت قرار ندهید…”
      واقعأ به اعتقاد شما ما فقط در صورتی مجاز به استفاده از مطالب دیگران هستیم که تنها کامنت های تقدیر و تشکر و تعریف و تمجید را تایید کنیم!!!!
      در حالی که نویسندگانی هم هستند که اعتقادی به نظر شما ندارند و از ما می خواهند که همه نظرات را تایید کنیم تا خود و مطلبشان را محک بزنند.
      در هر صورت از اینکه نوشته تان در این سایت که هیچ تناسبی با شأن و منزلت و جایگاه جنابعالی ندارد منتشر شده و باعث رنجش تان شدیم از شما پوزش می طلبیم و از خداوند سبحان طلب عفو و بخشش داریم.
      مؤید باشید و پیروز

  30. با سلام

    ۱-برادر رضائیان همه صحبت من اینست که برای معروف شدن نباید از دیگران و حتی هویت تاریخی یک قوم نردبان ساخت! حال شما خواه پند گیر خواه ملال!

    ۲-اخبار همایش ها را در همین دنیای مجازی پیگری می کنم البته اگر می پذیرید.

    ۳-هیچ توهینی به هیچ فردی روا نیست بر خود مپیچ.
    ۴-این اسامی کاذب نیستند دنیای مجازی ماهیتش اینگونه است دانشمند! شما که گرز بدست تشریف آوردید و دم از تمدن و مدنیت می زنید؟ حال گیرم که من خودم را با شما متمدن درگیر کردم چه اتفاقی می افتد؟
    انسانهای بزرگ با انسانیتشان بزرگ شدند نه با چماقشان برادر!

    حرف زدن بس است گاهی عمل هم بکنیم!

    همه همایشهایتان ارزانی خودتان من کی باشم که به همایش های شما حسودی کنم و تحمل شما را نداشته باشم؟
    توفیقهایتان برخورداریتان از شهرت جهانی مایه رشک و حسد است و چون منی باید به آن حسودی کنم.اگر حسودی نکنم چه کنم؟
    یادمان باشد عزت از خداست و هم او بر می گرداند.

    کم بباریم اگر، ولی  همــــه جا عالمی  را  به چـهره  نم بزنیم

  31. علی رضاییان

    با عرض سلام مجدد
    مدیریت محترم و ساعی سایت روشنگر نسیم دلفان.
    من قبل از هر چیزی از شما و همکارانتان بسیار سپاسگزارم و واقفم که کار فرهنگی و آن هم در فضای مجازی چقدر طاقت فرساست.
    روی سخن من با شما و دوستان محترمتان در سایت نبوده ، بیشتر حرفهای من در جواب کامنت سینا و دلفانی بوده و هیچ گله ای از شما بزرگواران ندارم.
    منظور من از شریک شدن در گناه بدبینی همان نویسنده کامنت سیناست.
    درخواست حذف مطلب راهم نداشته ام و نگفته ام که از هیچ نویسنده ای مطلب نگذارید ، اگر امثال بنده و جنابعالی تاوان کار فرهنگی را ندهیم هیچ تغییری امکان پذیر نیست.
    من کامنت های افراد مغرض علیه جنابعالی را در سایر بخش ها نیز دیده و رصد نموده ام و مظلومیت شما را نیز به تماشا نشسته ام ، حداقل در این مورد همدرد هستیم.
    منظور من این نبوده فقط کامنت های تمجیدی را تایید نمایید ، این را نیز می دانم که در فضای انتقادیست که اندیشه ها تعالی می یابند. منظور عدم تایید کامنت هاییست که فقط و فقط به قصد تخریب نگاشته شده اند و نه نقد مطلب.
    من این حق را برای دیگران قایل هستم که به نقد مطلب بنده بپردازند و حتی با آن مخالفت ورزند و این حق طبیعی آنهاست.اما شما با من در این زمینه موافقید که عده ای از خدا بی خبر صرفا قصدشان تخریب افراد است ، منظور من بها ندادن به این افراداست.
    لطفا مطلب را دوباره بگذارید تا منصفین درخصوص قضاوت درباره کامنت ها و اصل مطلب راحت تر باشند.
    باسپاس

    • و همچنین درود خدا بر شما دکتر عزیز
      با سپاس از نظر دوباره تان ، مطلب مجددأ منتشر شد
      باز هم از اینکه برخی از نظر دهندگان بد می نویسند و منطقی نقد نمیکنند از شما عذر خواهی می کنم.
      یا حق

  32. واقعأ متاسف شدم هم برای آقای رضائیان بعنوان یک شخص تحصیل کرده و بی صبر و شکیبایی و هم برای سایت نسیم دلفان که اینقدر خود را در برابر ایشان کوچک کردید
    واقعأ سایت نسیم اگر چنین جایگاهی ندارد که مطلب یک فرد مثلأ تحصیلکرده بومی را منتشر کند پس چرا جمع نمیکنید این بساط و سایتتون رو
    میخواهم از دکتر یه سؤالی بکنم ، چطور از اینکه کامنت های تقدیر و تشکر شما تایید شده از سایت و یا نظر دهندگان تشکر نکردید اما با تایید چند نظر انتقادی چنین براشفته شدید و هم نظر دهنده و هم مدیریت این سایت رو به همکاری برای تخریب دیگران متهم می کنید.
    اگر اینقدر تحملتان اندک است پیشنهاد می کنم فقط مقالاتتان را در نشریات منتشر کنید چون در این صورت فضایی برای انتقاد از مقاله شما یا حتی خود شما وجود ندارد و به راحتی می توانید بگویید هیچ کس مخالف اعتقادات تان نیست
    تاسف بار است.

  33. جناب دکتر خواهش می کنم توضیح بیشتر ندهید …

    • اقا سینا
      مجددأ مجبور شدم نظر شما را سانسور کامل کنم
      از شما تقاضا دارم در صورتی که واقعأ نقدی بر دکتر دارید خیلی راحت و رودرو با آقای رضائیان بحث کنید و از نظر دادن در این بخش خوداری فرمایید از این لحظه به بعد ناچارم نظرات شما را و همچنین نظرات مشابه را تایید نکنم
      تنها انتقاداتی تایید خواهد شد که نقدی منطقی و کارشناسی شده بر مطلب داشته باشند نه شخص آقای رضاییان

  34. جناب آقای نسیم

    ادب حکم می کنه مطالب خارج از شئونات اسلامی و بی ادبانه حذف شوند. باشه حرفی نیست حذف کن. ولی بدان این نقد بر شخص نیست بر یک گفتمان است!

    مگر می شود با سلاح بی ادبی فرهنگ آفرید؟ چند نا سزاد در بیانات استاد فرزانه وجود داشت؟

    در جملات من چند حرف بی ادبانه بود که شما و استاد رضائیان تحملش را نداشتید و حکم به فیلترینگ دادید؟
    ملالی نیست فقط در خلوتت به کامنت ساعت ۲:۴۴ استاد توجهی بفرما و تعداد توهینهایش را بشمار!

    و هزار بار با ادبیاتی که من صحبت کرده ام مقایسه کن! اگر به نتیجه ای رسیدی بی خبر نذار
    سپاس

  35. آقای نسیم دلفان

    کار خوبی نکردی که کامنت منو حذف کردید. خیلی تأسف خوردم و به شما قول میدهم : مطمئن باش که دیگر هیچ وقت برای شما کامنت نخواهم گذاشت. برایتان دعا می کنم.
    موفق باشید

  36. کربلایی میگه

    ترا به شرفتون هم اقایون و خانم هایی که نظر دادند و هم اقای دکتر رضایی و هم برادر خوبمون جناب محمدی و هر عزیز دیگه ای که نظر دادند دیگه بیشتر از این ادامه ندید. ترا به امام حسینی که سعادت زیارتش یک بار نصیبمون شد ان شاالله نصیب همگی بشه

  37. واقعا خنده داره.فرهنگ مردم یک شهر را زیر سوال بردن و برآشفتن از انتقاد و نظرات بقیه…

  38. رامین دلفان

    با سلام به همگی من بچه خوزستانم و اصلیتم نورابادی ولی متسفانه هیچ وقت نوراباد نیومدم من اصلیت خودم گم نکردم مثل بعضیها دو روز میرن شهر زبون خودشون عوض میکنن خیلیها رو دیدم چون میگن زبان لکی برامون افت داره.ولی من هیچ وقت زبان مو عوض نکردم.همیشه دلم میخواست یه روز برگردم شهر خودمون شاید بعضیها فک کنید خوزستان نورابادی نداره شاید بالا دوهزار نفر جمعیت تو خوزستان دلفان باش که همه فامیلا.میخوام بگم من به همتون افتخار میکنم و شما هم به شهرتون افتخار کنید که چون تو ایران اسم دلفان همیشه نیک وپاک بوده

پاسخ دادن به جان نظرخان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *