به هر روی، زبان شیرین لکی بیشتر نزدیک به کردی است، که خود گنجینهای گرانبها از روزگار ماد به شمار میآید؛ و از لهجه لری جداست…
دهخدا دربارۀ لکها مینویسد:«لکها در لرستان ساکن و خوشهیکل و تنومندند. رنگ آنها گندمی و مویشان سیاه یا خرمایی تیره است»،
در کتاب دایرهالمعارف اسلام نیز آمده:
«در لرستان(ایالت کهن لرستان)، برخی کردها(ایلهای لک در شمال، و همچنین در میان فئلی[پهلهای]ها هم، ایل محکی) زندگی میکنند».
سرزمینهای لکنشین، شمال و شمالغربی لرستان و بخشهای دلفان، هَرو، الشتر، بسطام، خرمآباد، کوهدشت، بخشهایی از بروجرد، شرق استانهای کرمانشاه ، کردستان ، ایلام، جنوب استان همدان و کردستان عراق را در بر میگیرد. ریشۀ تباری لکها را نه میتوان «کرد» دانست و نه «لر».
گروههایی از لکها در گذشته، از سرزمین خود کوچانده شدهاند. گروهی از آنها ساکن شمال ایران هستند ، گروهی دیگر نیز به دست عثمانیها به آنکارا(شهر هایمانا) کوچانده شده و لکهای «شیخ بزینی» یا کردهای هیمنهای نامیده میشوند. گویند لکها بازماندگان کاسی، ایلام و ماد(لر، کرد، لک) هستند.
از ناموران لک، میتوان به باباطاهر، کریمخان زند، خوشین، پریشان، ملامنوچهر و… اشاره کرد.
اگر بتوان جای پایی از زبان لکی در گذشتۀ بلند ایران یافت و در جان استورههای آن خونی از واژگان لکی روان ساخت، بیگمان توانستهایم یکی از سرشاخههای این رودخانۀ خروشان را بیابیم. آنهایی که در ریشهیابی واژگانِ زبان لکی کار میکنند، باید که چشمی هم به استورهها، باورها، فرهنگ و زبان ایران کهن داشته باشند.
کسانی که هنوز اندکی از تهماندۀ واژگان ریشهدار لکی را در انبان اندیشۀ خود داشته و تاکنون بوی عطر روستا را به ادکلن شهری نیالودهاند، معنای جملههایی را که با واژۀ «ثوین» ساخته میشود، میدانند.
«ثوین» در زبان لکی به معنای گرما و اوج نیمروز است. «رَپیثُوین(رَپَتوَن)» هم یکی از استورههای ایرانی، و سرور ماههای تابستان و مایۀ باروری تیشتر(استورۀ باران) است. به باور نیاکان ما، رستاخیز و پایان جهان در زمان رَپیثُوین رخ میدهد.
لکی(پهلهای کهن)، گویشی است دیرپا که در بخشهایی از غرب و جنوبغربی ایران بدان سخن گفته میشود. اما به برهان بد شناسانده شدن، بیشتر به کردی و یا لری شناخته شده است. واژگان لکی به گونهای گسترده به لری، که خود زیرشاخۀ زبانهای جنوب باختری ایران است، دگرگونی یافتهاند. اگرچه ساختار دستوری و فعلهای لکی همانند دیگر لهجههای کردی و نیز برای نمونه «آذری (نه ترکی – مغولی)»، در دستۀ زبانهای شمالغربی ایران جای میگیرد.
به هر روی، زبان شیرین لکی بیشتر نزدیک به کردی است، که خود گنجینهای گرانبها از روزگار ماد به شمار میآید؛ و از لهجه لری جداست.
زبان لکی، همشاخۀ زبان پهلوی(شمالغرب و غرب ایران) است. اما لری جزو لهجه های ایران مرکزی و حتی شرقی شمرده میشود. سنجش این دو، مانند سنجش لکی با زبان دری یا تاجیکی است.
پژوهشگران تاریخ زبان فارسی، به دو گروه زبانی باور دارند؛ یکی زبانهای غربی ایرانی(ایرانی شمالغربی و جنوبغربی) و دیگر زبانهای شرقی ایرانی.
زبانهای گروه نخست، از گویشهای کهنی ریشه میگیرند که در سرزمین ماد و پارت روایی داشتهاند، مانند کردی و گویش ایلهای کرد، لک، گورانی، زازا، بلوچی، تالشی، گیلکی، مازندرانی و گویشهای ایران مرکزی.
گروه دوّم نیز از گویشهای کهن جنوبغربی فلات ایران(سرزمین پارس – پارسه) ریشه میگیرند.
زبان فارسی در میان زبانهای کنونی جنوبغربی، برجستهتر از دیگر زبانهاست و گویش های تاتی، لری، لری بختیاری و بیشتر گویشهای محلی فارس، جزو زبانهای ایرانی جنوبغربی به شمار میآیند. اما آنچه نایکسانی زبانهای شمالغربی و جنوبغربی را در پی دارد، دگرگونیهای آوایی است که در آن دیده میشود.
در میان تیرههای پرآوازۀ ایرانی، به حق که لکها و کردها و لرها، به مانند سپری در برابر یورش تازیان بودهاند. چرا که به سرزمینهای عربی نزدیکترند و میبایست که امروزه بیشترین دوری را از زبان مادری میداشتند. پس چرا اینگونه نشده است(؟)
باید دانست که این توان زبان لکی، بازمیگردد به زمانهایی که گروهی در برابر اعراب؛ در کنار شمشیر، تنبور برداشتند و «کهلئمهها» را سرودند و به سبک خود بر نماز ایستادند. جدای از درست و یا نادرست بودن آن، نوگرا بودن آن روش بود که بر حاکمیت اعراب پایان داد.
به هر روی، اینکه امروزه زبان دری، وامدار «پارسی باستان» شده و همین که در یورش تازیان و سپستر مغول، یکسر از میان نرفته است، خود جای سپاس یزدان دارد. اما آنچه نباید فراموش شود، همافزایی و همگرایی امروز زبانهای به جا مانده از زبان ایرانی کهن، در میان فرزندان آن، یعنی زبانهای لکی، بلوچی، کردی، پشتو و … است.
مادها و پارسها دارای زبان یکسانی بودهاند. تاکنون گویشهای گوناگون زاگرس را بازماندۀ زبان پهلوی میدانستند. اما باورهای نوینتر هم هست که زبان لکی، خود برگرفته از پارسی باستان است و همزمان با پهلوی بدان سخن گفته میشده است؛ که دکتر خانلری نیز در «تاریخ زبان فارسی» از آن سخن گفته است.
رویهمرفته، میتوان گفت زبان لکی یک زبان آهنگین و زیباست که واژههای بسیار کهن ایرانی و ریخت دیرین برخی واژگان و شیوۀ جملهبندیهای باستانی، فراوان در آن هست. در این زبان، واژههایی را میتوان یافت که با زبانهای پهلوی اشکانی و پارسی میانه، اَنباز (مشترک) است. دارمستتر فرانسوی میگوید، «زبان اوستایی همان زبان مادها بوده است».
همچنین همانندیهای بسیاری در ریشههای زبان لکی و اوستایی دیده میشود.
«اوستایی، لکی، فارسی»:
فرَ، فِرَ، فراوان/ تَئِژ، تیژ، تیز/ هیزو، زون، زبان/ دراژیگه، دریژ، دراز/ هیشَک، هوشک، خشک/ وَخَذ، واز، باز/ زو، زوی، زود/ دائورو، دار، درخت/ رئیثی، ری، راه/ سَپَایت، اسپی، سفید/ بیو، باوا، بابا…
– ریشۀ زبان لکی در زبان اوستایی – میلاد رحیمی
اصغر رحمانپور سرابی
عذر میخوام ولی برای هر بند این متن باید منبع ذکربشه،و اینکه لکی زبانه، تو این متن در بعضی جاها لکی را زبان و در موارد دیگر آن را گویش به حساب آورده. و دیگر اینکه لری و لری بختیاری و… زبان هستند ولی نویسنده محترم لری را گویش، زبان یا حتی لهجه نام نهاده. متشکرم
با سلام به عنوان کارشناس ارشد زبانشناسی از اینکه صرفا کپی پیست نکردید و خیلی جاها ارجاع دادید ازتون تشکر می کنم
استاد گرانقدر میتونم اسم شریفتون رو داشته باشم؟
با سلام و تشکر بسیار از این مطالبی که در بالا فراهم آوردید این مبحث در مجموع جالب و در خور تحسین بود بنده هم در اینجا با توجه به اینکه اندک اطلاعاتی در مورد زبانشناسی دارم مطالبی رو خدمتتان عرض میکنم اولا مفاهیمی مانند لهجه و گویش و زبان تعاریف متفاوتی دارند که در اینجا با هم خلط شده اند و دیگر اینکه با مطلب شما در مورد قرابت گونه زبانی لکی و کردی(در جاهایی که بین زبان و گویش و…تردید داریم بهتره از عبارت”گونه زبانی” استفاده کنیم مانند گونه زبانی لکی یا گونه زبانی لری و …)موافقم به دلایل بسیاری که از حوصله این کامنت خارجه به دلایل و قرائن قرابت و نزدیکی لکی و کردی نمی پردازم ولی به نظر بنده به عنوان یک گویشور بومی زبان لکی، لکی و کردی از منظر زبانشناختی بسیار به هم شبیه و دارای ریشه واحدی هستند. و از طرف دیگر دوستی در مورد ارجاع دادن به منابع پرسش کرده بودند باید عرض کنم که محققینی مانند ویندفورد(Windfuhr)و لزرد(Lazard) لکی را به عنوان یکی از گویش های کردی دانسته اند و همچنین مینورسکی(Minorsky) لک ها را جنوبی ترین گروه کرد ها می داند و مهم تر از همه دکتر دبیر مقدم استاد برجسته زبانشناسی کشور و چهره ماندگار در کتاب اخیرشان با عنوان “رده بندی زبان های ایرانی” لکی را در زمره یکی از دوازده زبان کشور قلمداد کرده اند و در مورد این زبان مطالبی رو به رشته تحریر در آورده اند.
دوست گرانقدر جناب آقای میری، بنده هم با زبانشناسی مقادیری آشنایی دارم.دکتر دبیرمقدم هم استاد بنده بودند و من هم همانند شما اعتقاد دارم که لکی زبانه. اما نویسنده این متن منبع نداده بودن. و مفاهیمش رو با هم خلط کرده بود.
سپاسگزارم از دوستان ادیبی که مبحث زبان لکی را گشودن وحقیرلک زبان با ولع پیگیرمقالشانم! بنده که تخصص زبان شناسی ندارم وبصورت آکادمی وکلاسیک تحصیلی نداشته ام اما ازطریق متون کهن مانند اوستا دریافته ام که لکی زبان است ؟! آنجا که نام پسر اشوزرتشت (هوورچتر)است : هور-خورشید= و چتر – شیوه /قیافه /تیپ . یا در طول ۴سالیکه به اجبار در دارالعباده(یزد) زیست داشتم به کرار میدیدم داخل اتوبوس زمانیکه دانشجویان لک زبان صحبت میکردند . زرتشتیان مسن کاملا آن را میفهمیدن و توضیح میدادند؟!
ما دوگونه تغییر گویش یابه قول دوستمان لحجه داریم . یکی ترکیب است و دوم موج است : مثال ساده ترکیب رنگ است . اگرشما رنگ قرمز و رنگ سفیدرا نزدیک هم بریزید وقتی به هم برسند تشکیل رنگ سبزراخواهند داد حالا عینی عرض میکنم شیرین ترین وساده ترین زبان کردی در کرمانشاه تکلم میشود وشیرین ترین وساده ترین لری در خرم آباد؟! بطوریکه هرچقدر به سمت پاوه و کامیاران و سنندج و آذربایجان بروی کردی سخت تر وهمان اندازه به سمت سپید دشت و الیگودرز و بختیاری : لری مشکلتر . ترکیب چندگانه آن در شهر آبدانان ایلام شاهدیم ؟!! و اما موج زبان : چون حقیر محل زندگیم در محدوده دلفان سلسله وخرم آباد . تا بیرانشهر بوده ناچار همین مسیر را مثال میزنم : توجه فرمایید (بویژه بومیان) یک عدد وسه کلمه را مثال میزنم :؟ عدد ۱۰ ” ده ” و کلمات – برف – شهر – و میخواهم؟! توجه کنید این شاهین *موج *چگونه ازآسمان دلفان عبور میکند در منطقه سلسله به زمین نزدیک میشود و از خرم آباد عبور و در بیرانشهر فرود می آید ؟؟!! عدد دلفان ده – سلسله دیه – بیرانشهر دی ؟۱ حالا کلمات : برف دلفان = ور سلسله ویر= بیرانشهر ویر …..شهر – دلفان =شر سلسله شیه ر و بیرانشهر =شیر؟!! کلمه میخواهم بروم ؟!! دلفان می بچم … سلسله میابچم ؟! خرم آباد میها روم یعنی در سه مرحله ازتکی به لری میرسد .. شب و روزگارتان خوش علی رحیمی داربید ( فرهنگی )
درود بر ذکاوت مثال زدنیتون استاد
س مرسی که این اطلاعات رو درمورد زبان شیرین و فراموش شده ی لکی به اشتراک میزارین ولی دوست عزیز در مطلبتون من بارها دیدم که زبان لکی رو کردی دونستید ولی بدون تعصب باید بگم که قبول دارم از لحاظ فرهنگی قومیتی وزبانی یک مقدار شبیه به کردها هستیم ولی اصلا نباید این طور گفت که لکها کرداند چون این جور نیست و اون شباهت ها هم ویژگی تمام استان های زاگرس نشینه و لکی خودش جدای از لر و کرد هستش واگر قرار باشه یک روزی ما رو کرد یا لر صدا کنند با افتخار خودمونو لر میدونیم نه کرد . زبان لکی شبیه ترین زبان به زبان اوستایی باستانه و این خودش مهمترین دلیل و مدرک برای کهن بودن این زبان شیرین و آهنگینه .زنده باد لکی زنده باد دلفان زنده باد لر .
باسلام. هرنوع گفتارو تکلم بین افراد یا اقوام که رسمی زبانان (فارسی زبانها) نه تنها قادربه فهمیدن آن نباشند. بلکه به صحبت کردن آن نیزعاجز باشند .آن گفتارو تکلم خود گویش ویک زبان گفتاری است. و نوشتن گویش بین گویشوران رایج ومرسوم نمیباشد. ولی هرگفتاربین مردمان که نوشتن آن نیز بین آنها رایج ورسمی باشد. وآن تکلم دارای قدرت سیاسی باشد. آن تکلم را زبان گویند. پس گویش فقط زبان گفتاری است. ولی زبان هم گفتاری وهم نوشتاریست.
من آن رادمردم که نامم لک است …در این ادعایم چه جای شک است؟ …لکم دینکم آیه ی تک است…جهان تا جهان زیر پای لک است
از شما به خاطر این نوشته ی زیبا متشکرم. واینکه به لک (کورد ) بودنم افتخار میکنم. زور سوپاست ده که م بو ئه م ده قه جووانه. شانازیش ده که م به له ک (کورد ) بوونم.
درود بنده خودم لک هستم و کاکاوندی و افتخار میکنم که لکم
نظر عزیزان رو دیدم…چند نکته که باید اشاره شود…لکی با کوردی جنوبی کاملا هم پوشانی دارد…از لحاظ نژادی هم همینطور
ولی با لر این قرابت کمتر هست…حالا سه دیدگاه وجود دارد.اول کسانی که لک رو لر میدانند.که کاملا اشتباه و بی اساس هست واکثر دوستان آنرا قبول ندارن ونیازی به توضیح بیشتری ندارد.دوم.کسانی که لک را جدا مینامند.که بنده به آنها احترام میگزارم…چون فرهنگه غنی لک همه نشانه هایه زبانی راداراست.واینکه این فرهنگ غنی را کسی نمی شناسد متاسفانه…ولی اشکال کار اینجاست که یک زبان را با دو سه میلیون جمعیت در لکستان نمی توان یه زبان به وجود آورد چرا که اکثر لکها خارج از لکستانن و بیشتر در کردستانه عراق…جمعا ۵میلیون لک تخمین زده می شوندکه بیشتر در خارج از لکستان هستند حالا می توان در خواست یک استان را حقه ما لکها دانست ولی این امر در شرایط کنونی ایران بسیار بعید به نظر می رسد
سوم.دیدگاه کسانی که لک را کورد مینامند…به دلیل هم ریشه بودن آن با کوردی به ویژه کوردی جنوبی هست…که با توجه به نزدیکی شدید لکها به خصوص به ایلامیان و کلهرو گوران..مدارکی در دست است که ما با بختیاری وکلهورو گوران یک ریشه نژادی دارا می باشیم از لحاظ نژادی با آزمایشات ژنتیکی که انجام گرفته است.من در کورد بودن لک بیشترین احتمال را می دهم با توجه به تحقیقات در زمینه نژاد و از همه مهمتر زبان…اصل یک قوم را با زبان باید شناخت …زبان یعنی شناسنامه…یعنی هویت شمانمی توانید بگویید ما با کوردی از یک ریشه زبانی برخوراداریم ولی کورد نیستیم!!!منطقی نیست چنین گفتمانی…در ماد بودن ما شک نکنید..کاسی نیز اجداد قبل از ماد ما محسوب می شوند که باعث افتخار ما لکهاست
کر داوو ئه ژ دیار سه رتانا…بژِی له ک و له کستانی…ئه سپیرییاینان
داداش من سورانی هستم و در شمال غرب ترین مکان ایران زندگی میکنم…با اینکه تا به حال با یک لک کرد هم حرف نزدم اما وقتی در دنیای مجازی و سایتها میبینم که یک جمله از لکی مینویسند وقتی آن را میخوانم اول فک میکنم سورانیه یعنی تا این حد این گویش های سورانی گورانی و لکی بهم نزدیکه….فرَ،فرَ…تیژ،تیژ..دریژ،دریژ.هوشک(لکی)ایشک(سورانی)وشک(گورانی).ری(لکی)ری گا(سورانی)زون(لکی)زمان(سورانی)دار،دار..ژیر.ژیر.بان.بان.
سیل،سیل..وژت(لکی)ژته(سورانی)موشم(لکی)بیژم(سورانی)بوشم(گوران)اسپی(لکی)سپی(سورانی)و صدها کلمات متشابه دیگر که بعضی کلمات لکی با لری و گورانی یکی نیس اما با کرمانجی ترکیه و سورانیه ما و عراق یکی است