پنجشنبه , ۹ فروردین ۱۴۰۳

مویه های ادبی همشهریان برای مهدی ، کودک بی گناه دلفان

مخاطبان عزیز می توانند دلنوشته ها و پیامهای تسلیت خود را به صورت کامنت در ذیل همین مطلب درج نمایند. هماهنگی لازم برای مطالعه این صفحه توسط خانواده محترم و داغدار “مهدی عزیز” به ویژه عموی گرامیشان دکتر مرادی بعمل آمده است…


نسیـــم دلفـان – مرگ غم انگیز و تاسف بار کودک ۵ ساله دلفانی نه تنها شهرستان دلفان که کل استان لرستان و همچنین وجدان های بیدار بسیاری از سراسر کشور را به غم ژرفی فرو برد.

برخی مخاطبان عزیز با ارسال مرثیه ها و دلنوشته هایی درباره این اتفاق ناگوار ، غم درون خود را به جوهر قلم آراستند ، تعدادی از این مویه های ادبی را در نوشتار پیش رو با هم مطالعه می کنیم.

دوست خوبی که نام خود را ذکر نکرده اما معرف آدرس ایمیل ایشان امیر حافظی است ، نوشت:

مرثیه هایی برای «مهدی»
دیگر باران را دوست نخواهم داشت
دیگر باران را دوست نخواهم داشت، …حتی اگر برای رویاندن جوانه های امید باشد، حتی اگر زنده نگه داشتن نیتش باشد.

بادآور را نیز …
بادآور تو را هم دیگر دوست ندارم، از این به بعد با چه رویی شاهد بازی کودکان شهرم خواهی بود، باران، با مهدی غریبه بود اما تو چرا، تو که غریبه نبودی، بادآور تو در ذهن تمام مردمان شهرم به «مهدی کش» شناخته خواهی شد.
نه . . . نه . . . خوب که فکر می کنم باید و از سر ناچار باید تو را دوست داشته باشم.
تو را دوست دارم، چون آخرین صداهای مهدی را شنیدی، جعبه سیاه ناله های مهدی بودی، گریه هایش هنوز در گوشت ضجه می زند شاید از خجالت فرو بردن مهدی در کام خود طولی نکشد خشک شوی.
بادآور برای اینکه دلمان با هم صاف شود و تنفرم را از تو دور کنم بگو … بگو مهدی آن لحظه ای که حجم عظیم آب ترسش را شعله ور کرده بود چه ناله هایی از عمق وجود سر داد چه کسی را صدا زد، پدر را… مادر را…
بادآور …
بادآور…
بادآور…
بادآور به من بگو حرف های بین خودت و مهدی را، شب اول، شب دوم و شب سوم را چگونه از او پذیرایی کردی تا چند ساعت پس از بلعیده شدنش زنده بود و نفس داشت.
گوش های یک شهر منتظر ناگفته های توست، بگو … آرام کن شهرم را با حرف های خود، آرام کن مردمم را و بگو که تو بی تقصیری . . . بگو هر آنچه که در طول این سال ها بر دلت تل انبار شده است.
بگو نتوانستی مهدی را در کام خودت فرو ببری، بگو او را پس دادی تا آراممان کنی، بگو مهدی نماد سال ها مظلومیت کودکان شهر بود.

این دوست خوبمان در مرثیه دیگری نوشت:
هر پنجشنبه دلم با توست…
مهدی جان، «آیلان» اصلی داستان تو هستی اگر چه مظلومیت آیلان سوری را رسانه ها به تمام دنیا معرفی کردند، اما مظلومیت تو صدای رسای سال ها مظلومیت کودکان شهرمان بود و همچون بغضی در گلوی شهر ماند.
تو انتخاب شدی تا صدای این مظلومیت به گوش همه برسد، تو که به قول همشهری مان شاید تا کنون رنگ دریا را ندیده بودی، با دیدن حجم بالای آب از خود بی خود شده بودی و آنچه نباید می شد، به وقع پیوست.
مهدی جان می دانم همچون دیگر کودکان، آن لحظه که باران تازه شروع به باریدن کرده بود از پشت پنجره قطرات آن را نظاره می کردی در حالی که لبخند بر لب داشتی و خدا خدا می کردی که مادر برای لحظه ای حواسش پرت شود تا به کوچه بروی و زیر باران بازی کنی.
مهدی جان اگر چه فراق تو تیتر هیچ رسانه ای نشد اما ساعت ها تیتر یک ذهن های خسته همشهری هایت که غم نان ضربات سختی بر پیکرشان وارد کرده است، بودی. سه شب تمام همشهری هایت نخوابیدند، داغ نبودنت برایشان قابل هضم نبود.
حالا با پیدا شدنت تمام همشهریانم تمام قد در مراسم ختم تو حضور خواهند یافت تا مرحمی باشند بر دل پدر و مادری که سخت ترین آزمون الهی را باید تحمل کنند.
مهدی جان نمی دانم برادر و خواهر داشته ای یانه، حتی پدر و مادرت را نیز نمی شناسم اما به خودم قول می دهم که هر بار که به شهرم سفر کنم، به زیارت مزارت بیایم.

ایوب دارابی وبلاگ نویس و فعال رسانه ای دلفان در یک مطلب تحلیلی موضوع سیلاب و خسارتهای آن را به قلم کشیده و در بخشی از این مطلب به یاد مهدی کوچولو نوشت:

مهدی رفت او کودک ۵ ساله ای بود که تاکنون رنگ دریا را به چشم ندیده و به محض شنیدن خبر بالا آمدن آب رودخانه بادآور سر از پا نشاخت و همراه دوستانش برای دیدن این صحنه زیبا به کنار رودخانه می آید. او و همسالانش کمتر شاهد صحنه ها و مناظر هیجانی در شهرشان هستند و حال که به مدد طبیعت بادآور خروشان شده است مجالی یافتند تا از کودکی خود لذت ببرند اما دریغ … حال که سیل آرام گرفته اما طغیان این مصیبت همچون طغیان بادآور خانواده ای را در سوگ نشانده است…

متن کامل نوشته انتقادی این نگارنده عزیز را (اینجا) مطالعه کنید.

بخش هایی از یادداشت دکتر علی رضاییان استاد دانشگاه و فعال فرهنگی درباره حوادث اخیر در شهرستان دلفان دیار محرومان…

نمی دانم باران را رحمت بدانم یا زحمت… اگربرای دیگران رحمت بود در اینجا یعنی دلفان حداقل برای خیلی ها زحمت بود.
آقای استاندار! نمیدانم آیلان را می شناسی یا نه؟ مهدی دلفان را چه؟ احتمالا ایشان را نمی شناسی! شاید هم اگر نشناسی بهتر!

اگر مهدی دلفان در زاینده رود یا کارون یا ارس یا هر رود دیگری در سرزمین ایران غرق می شد صدای مظلومیت او راحت تر به گوش مسوولین می رسید ، اما مرگ کودک دلفان را کسی رسانه ای نکرد یا اگر هم رسانه ای شد حداکثر برد محلی داشت و کسی خبردار نشد. شاید به همین خاطر بود که عالی جنابی فرمودند لرستان آرام است و مشکل حادی ندیدند.

مرگ کودک دلفان در بی کسی و بی تفاوتی مسوولین نمایانگرعمق فاجعه در این سرزمین سوت و کور است.
اگر مرگ آیلان در آبهای مدیترانه، جهان را از خواب بیدار کرد اما در اینجا مرگ کودک معصوم دلفان خواب مسوولین را آشفته نکرد.
اما برای وجدان های بیدار آری!
مرگ کودک دلفان مرگ کودک درونشان بود!!!!!
بدرود کودک بی گناه دلفان، بدرود… . متن کامل نوشته انتقادی دکتر رضایی را (اینجا) مطالعه کنید.

احد کنجوری مدرس دانشگاه ، نویسنده ، شاعر و فعال فرهنگی در دلنوشته ای با عنوان “شعری برای همبازی معصوم امواج سیلاب، مهدی مرادیان” نوشت:
 باران نمی بارد دگر
سیلاب می بارد
بر بستر “بادآور” مغموم
با باد خشم تیره ی مردافکن گرین
با زوزه های مملو از رعد غروب مهلک یک روز پروحشت.

نامهربان ابرا
با “روله”ی زار و نزار من
ترحم کن!

خورشید ره گم کرده از ترس تگرگ مرگ
یک آن برآی و مثل یک مادر
برای “مهدی”ام پرتو فشانی کن!
باران جرجر بارد از چشم گل آلودش.
***
ای “روله”ی بی تاب شیرینم
این شهر ما
میدان بازی نیست
یک لحظه شادی را
هزاران مرگ
می بلعد…

شاعر دلفانی محمدتقی عزیزیان :

تقدیم به “مهدی مرادی” و همه ی قربانیان ناامنی حاصل از کاستی هایی که کسی پاسخگویشان نیست.

باران زد و برگ و بارمان را برده است
گل های تر بهارمان را برده است

آب از سرمان گذشت و زاری کردیم
سیلاب ستم، تبارمان را برده است.

دوست خوب دیگری با نام آریا مهرگان :

در غم طفل پاک دلفانی

خبر آوردند از دیار پاک دلفان
زده  به خاکش سیلاب و طوفان
نه حرمت داشت به پیر و جوان
نه کودک بچه ی پاک دلفان
به تهرانم و در یاد یاران
چو گشته ماتم سرا شهر دلفان

مخاطب عزیزی که نامی از خود  نبرده نوشت:

شهر من داغدار است…

آرام بخواب طفلکم؛ مثل همه شب‌هایی که مادر برایت لالایی می‌خواند
و تو در آغوشش،مژگان مشکی و بلندت را آهسته بر هم می‌گذاشتی
و با تکان های شیرین او در دریای خواب های زیبا غرق می‌شدی.
آرام بخواب عزیزکم؛ به یاد آخرین بوسه ای
که ماه بر روی گاهواره دریا بر گونه ات زد
و اشک از چشمان وحشت زده ات گرفت و تو
چه نرم بر این بستر غلطان به خواب ابدی فرو رفتی.

شهر من داغدار است…

خسرو شهبازی :

آرام بخواب دردانه ام؛ که لالایی امواج دریا صدای لالایی همه مادران
زمین بود و نرمی آب ، دستان نوازشگری که موهای زیبایت را نوازش کردند تا تو آغوش گم کرده مادرت را بهانه نکنی.
آرام بخواب نازدانه ام؛ که چندین روز است
به یاد تو و با دیدن کودکم که در آغوشم به خواب میرود؛ چشمهایم عجیب بارانیست.
آرام بخواب عروسکم؛ و بدان که بدن نحیف و رنج دیده تو ،خود یک دنیا حرف برای گفتن دارد و هشداری است برای همه آنهایی که می بینند.
درندگان جهان چگونه سرخوشانه “برجام” های شرابشان تلنگر میزنند تا برجانمان شوند.

روح اله رحیمی دانشجوی دکتری مشاوره – دانشگاه علامه طباطبائی تهران :

مرثیه ای برای مهدی عزیز، مادر داغدیده اش و مردم شهرم

مهدی عزیزم؛ تصویرت را دیدم؛ بغضی فشرده گلویم را و باران اشک پهنای صورتم را فرا گرفت. چه غریبانه امواج خروشان آب، چه معصومانه سرمای غیر قابل تحمل آب و چه مظلومانه سیلاب بی رحم را در آغوش گرفته بودی ولی آنان با ناجوانمردی تمام تو را تنها رها کردند و رفتند و تو نمادی شدی از بی پناهی و بی کسی در هیاهوی غرش بی پایان آب! مهدی جان تصویر زجر کشیده مادرت را در حالی که از غم و اندوه بی پایانت، خودش را گل اندود کرده بود دیدم، زجه های حزن انگیزیش را شنیدم و با هر بار دیدن و شنیدنش هق هق گریه هایم را همه شنیدند. مادری معصوم که در گذشته ای نه چندان دور تحمل خراشی کوچک را روی بدن تو برنمی تابید ولی اکنون بزرگ ترین آرزویش یافتن پیکر پاک تو بود! مادری در پی نعش پسری …

بی شک همه مادران شهرمان در سوگ تو همچون مادرت مویه کنان چنگ بر صورت می کشیدند و نامت را فریاد می زدند. مهدی جان شنیده ام قبل از همسفر شدن با آب، چوبی را روانه آب کرده بودی! راستی به دنبال چه می گشتی؟! در جستجوی چه بودی؟! که این چنین همه را داغدار خود کردی. شاید هم ذره ای امید را در این شهر ناامیدی می جستی. اما دریغ که نبود و در پی آن جانت را هدیه کردی.

مهدی عزیزم، تو نماد مظلومیت شهری هستی که در پی سیلاب بی سابقه چند دهه اخیر، مردمانش در مقابل سیلاب، بی دفاع سنگر گرفتند و شبانگاهان بدون امنیت روانی گرد شهر می چرخیدند! ولی صدها کیلومتر آن طرف تر اوضاع را عادی می خواندند! و از هم تشکر می کردند. مهدی جان تو زنده ای در قلب ما! و هنوز و هر روز سوار بر دوچرخه ات گرداگرد شهر می چرخی! و مادر داغدیده مهدی؛ همه فرزندان شهر مهدی تو هستند. کافی است در چشمان شان بنگری تا مهدی ات را ببینی و گوش بر سینه هایشان بسپاری تا ضربان قلبش را بشنوی …

و تو بی پناه و سرگردان در میان امواج خروشان جان می سپردی … و کمی آنسوتر در میان دود و آهن همه غرق نور و خوشبختی بودند! و تو ستاره ای شدی درخشان در قلب آسمان در دل سیاهی شب و زیر باران سیل آسا در آغوش گرم خدا همگان تو را به نظاره نشسته اند … متبرک باد نامت و یادت تا همیشه …

اطلاعیه انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه علوم پزشکی اهواز

بدینوسیله انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه علوم پزشکی اهواز همدردی خود را با مردم سیل زده استان های لرستان و ایلام اعلام نموده و مصیبت وارده بر مردم این مناطق بخصوص خانواده های عزیزانی چون مهدی مرادی کودک پنج ساله که جان خود را در این واقعه از دست داده تسلیت می گوییم. به امید بازسازی هر چه بهتر مناطق محروم و سیل زده این استان ها.
لازم بذکر است این انجمن پیش تر برای کمک رسانی به سیل زدگان استان خوزستان نیز اعلام آمادگی کرده بود.

اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَهِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِین


مخاطبان عزیز می توانند دلنوشته ها و پیامهای تسلیت خود را به صورت کامنت در ذیل همین مطلب درج نمایند. هماهنگی لازم برای مطالعه این صفحه توسط خانواده محترم و داغدار “مهدی عزیز” به ویژه عموی گرامیشان دکتر مرادی بعمل آمده است.


پیام تسلیت منتخب مردم سلسله و دلفان در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در پی حادثه تاسف بار قربانی شدن کودک دلفانی (اینجا)

۲۳ نظر

  1. حمید دوستی – اداره کل آموزش فنی و حرفه ای لرستان

    این مصیبت وارده را خدمت برادر ارجمندم جناب آقای دکتر مرادی ، طایفه بزرگ اولاد قباد و مردم فهیم ، شریف و بزرگوار دلفان تسلیت عرض می نمایم

  2. محمد از خرم آباد

    شنیدن این خبر دل هر انسانی را به درد می آورد من هم با گلوی بغض آلود به خانواده بخصوص پدر ومادر مهدی تسلیت میگم خدا بهشون صبر بده

    • درود بر استاندار که با تشریف فرمای به خانه صاحب عزا روی مسولین شهر را سفید کرد که حتی یک عرص تسلیت نکردن به خانواده عزادار

  3. بنده هم به نوبه خودم وتمام همشهریهای عزیزم این مصیبت عظما را به خانواده محترم مرادیان تسلیت عرض میکنم. واقعا با شنیدن این خبر دل هر ادمی به لرزه در میاد.بسیار غم انگیز بود بسیار. ما رو در غم خودتون شریک بدانید.

  4. محمد امین نوری.تبریز

    با سلام و احترام
    مصیبت جانسوز غرق شدن کودک همشهری نازنینمان مهدی عزیز در سیل اخیر که موجب تالم و تاثر همه همشهریان نوعدوست گردید را به دلفان و دلفانیان داغدار بویژه خانواده این عزیز معصوم تسلیت عرض مینمایم.
    از خالق یکتا برای خانواده این عزیز معصوم سفر کرده صبر و شکیبایی مسئلت مینمایم.
    از راه دور مراتب همدردی خود را اعلام نموده، ما را در غم خود شریک بدانید.

    • سلام باعرض تسلیت ب خانواده مهدی.وبرای خانواده اش ازدرگاه حق صبروشکیبای خواستارم.من ب نوبه ی خودم ازتموم اون کسای که تلاش کردن واس پیداکردن جسد تاحداقل کمی دل مادرمهدی اروم بشه متشکرم

  5. چەن ڕووژە ک لافاو ماڵەلێ ڕمانیەسێ دڵەلێ شکانێەسێ و دوارە هەم کورپەێ نازارێ بێ ناز کردێەسێ هومێدەوارم هۊچ دالکەێ دۊ ڕووڵە وژ نەوینی وە خەم ئاخر ئێ هام زووانەلمانە بو ک ڕووڵە وژان بێ گونا نیاسرا.

    (نەوار واران)

    نەوار واران گ وارنیت وە کوومە
    کوچیل ڕمیا ئو زۊ زۊ پرس و پوومە

    لافاو مل هوڕ هرەر کوڵ ڕەنجەڕوومە
    ڤە ئافاتێ درەو کرد ساڵەێ نوومە

    لافاو ئەر بان لافاوان وە بێ شوومە
    چۊ باێە قوش هراێ هەر قواێ قوومە

    نە وار واران نەکەرەێ نوومە لوومە
    گ وارنیت خوێنەل ڕشانەێ هوومە

    ئەورەل ڕەش دی، هوەر نمۊنم کوور سوومە
    نمەخەنێ دی خونچە گوڵ خوەش بوومە

    ئێ لافاو هارە کەێ دی وە بگوومە
    م هەر هاتن گوڵەکەم تەمارزوومە

    چەمم گلەمەکەێ دڵ ئەر سەر جوومە
    لافاو ڕوو دوز، م ڕووڵەکەم داروومە

    بڤەش: عەلی قۆبادی

  6. کانون ترک اعتیادمسیرسبز. عزیزپور

    تسلیت میگم به خانواده مرادیان امیدوارم خداوندبهتون صبربده

  7. ببار باران
    ببار
    بگذار شهر را آب ببرد
    قبل از این که خواب ببرد
    دیگر خیالی نیست
    تمام پاکی را
    آب برد

    شعر از مصطفی نظریان شریفی
    تقدیم به جگرگوشه دلفان مرحوم مهدی مرادیان

  8. به نوبه خودم تسلیت عرض میکنم

  9. تسلیت میگم
    واقعاً نمیدونم باید چی بگم

    • من هم به نوبه ی خود به خانواده این کودک مظلوم تسلیت عرض میکنم واز خداوند خواهان صبر برای این خانواده داغدیده هستم چون خوب میفهم که دست دادن عزیز آن هم ی کودک چه قدر سخت است چون من هم کودک نازم را از دست داد ه ام

      • خداروح ان کودک شما را واین فرشته ی پاک را قرین رحمت خود کند در حدیثی از معصومین علیهم السلام امده است هرگاه کودکی از دنیا میرودخداوندروحش را در بهشت دربهترین جایگاهی که ادم متصوراست جای میدهد وان کودک روز قیامت در دروازه ی ورودبه بهشت قرارمیگیرد و به خداونداصرارمیکندتا پدرو مادرش را وارد بهشت نکندخود مجدد وارد بهشت نمیشود

  10. اردیبهشت امسال مثل هر سال نیست. اقلا مثل چند سال گذشته نیست. طراوت نسیم جان افزایش بهتر از هر سال است. موسیقی دلنواز آب هایش روح و روان آدم را به وجد می آورد. بوی گل ها و سبزه هایش آرامش صد چندان به ادم م بخشد آواز دل ا نگیز پرندگان در دل ادم غوغا به پا میکند
    اگر داغ عزیز از دست داده ها بگذارد.
    اگر غم مادر محمد بگذارد.
    اگر غم واندوه هم وطنانی که خان و مانشان را سیلاب برده بگذارد.
    اگر…..
    کاش فکری به حال مهار این آب ها می شد تااین باران رحمت الهی برکت ولطافتش نصیب مان شود و بر باران رحمت خدا این گونه نماز وحشت نخوانیم.

  11. عرض تسلیت خدمت پدر و مادر و بستگان مهدی بیگناه، همچنین عرض تسلیت و تاسف برای نورآباد و کل لرستان فراموش شده

  12. علی محمد خزایی از زنجان

    روزی که جسد معصومت را پیدا کردند من غریبه نیز آرام گرفتم.
    دیگر نگران نبودم که مبادا مادرت تو را ندیده از دنیا برود.
    کاش فقط و فقط یکبار تو را می دیدم و می گفتم پسر بچه معصوم :
    در فراغت مادرت سالها مثل مادرمن در فراغ پسرش چشمهایش همیشه بارانیست.
    مصیبت وارده را به شما خانواده محترم و مادرش داغ دیده تسلیت می گوییم.

  13. سید حمید حسینی

    عرض تسلیت به خانواده مرادیان و برای بازماندگان از درگاه احدیت خواهان صبر و شکیبایی هستم و خودمان را در غم ایشان شریک میدانیم.
    باران و باداور و سیل وطوفان هیچ کدام مقصر نیستند، فقری که منجر به غفلت ما شده ، وحاکم بر اعمال ما گشته و باعث بی تفاوتی نسبت به اطرافمان شده و روز به روز با کارهای احساسی و نه منطقی برآن میافزاییم باعث چنین مشکلاتی است ، ادعای اسلام و مسلمانی داریم ولی حاضر نیستیم ضعف و فقر فرهنگی وکوتاهی و بی تفاوتی خودمان و مسئولین را نسبت به مسائل و مشکلات شهرمان بپذیریم،از واقعیاتی که به کام ماتلخ است فرار میکنیم ،فقر فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی خانواده و جامعه ما متاسفانه در پیدایش چنین مسائلی ریشه دارد وما جماعت مسلمان نما همچنان بی تفاوت و خاموشتر از گذشته روزگار میگذرانیم و براستی که مقصر هستیم اگر درست فکر کنیم .
    چند سوال از مسولین شهرمان :
    – آیا شناخت نقاط حادثه خیز و خصوصا حاشیه نشین شهرمان کار سختی است وهزینه ایمن سازی این مناطق از قدر و قیمت پیشگیری از یک چنین حوادثی بیشتر است ؟
    – بنظر شما نوراباد دلفان و روستا های آن چقدر محتاج انجام کارآموزش در حیطه فرهنگی و تربیتی و اخلاقی و اجتماعی است ،آیا اعتیادی که در برخی مناطق نوراباد حتی به نوجوانان شهرمان رحم نمیکند نیاز به کار فرهنگی ندارد ؟بنظر شما روزانه چند مورد اورژانس اجتماعی بدون پاسخ در نوراباد رخ میدهد؟
    -سوالاتم مطابق واقعیات تلخی که هر روز در نوراباد شاهد آنیم فراوان است و از مسئولین محترم مربوطه دعوت به تفکر و تعقل میکنم و همچنین در خصوص چنین مسائلی خودم را بیشترازهمگان لایق سرزنش میدانم (لازم بذکر است بدانید که از نظر حقوقی حقیر که منتقدی بیش نیستم ،مسئولیتی ندارم.) امیدوارم با خواندن درد دلم ذره ای به خود آییم .

  14. مداح محسن رضایی از شهری که مهدی اش به دیار باغی رفت

    درد دل مادر مهدی با فرزند با زبان مادریش. لاف اوی گرتم روله مهدی اوه بیه مالم ……..یه راه کوره نمنیه دش بگوریزم ……..روله مهدی هر ویرته مکم بو دیارم …….کول روله مردیل یسه گری گاو بیسه کار .
    ای بایور چته مه و حالو جسم …..ناخون داینر زام دالکه مهدی تازه توژ بستم. ……ای اسمون نوار وارون واریه جنازه مهدی چن شو ار نوم ای رو بایور بی دالکه حوتیه

  15. همدردی خانواده آدرینای کوهدشت(کودکی که قربانی سیل سال قبل کوهدشت شد.) با خانواده داغدارمهدی کودک ۵ساله دلفانی

    http://kanoonsobhan.ir/28128-2/

  16. مویه های لکی بهتر از همه این فاجعه را بیان میکنند اوری آوردی وتم وارونه تومرز یه نهات یکله دارونه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *