
چند وقتی است مطلبی مدام در ذهنم بالا و پایین میشود و مرا ساعتها در خود غرق میکند.
داستان از این قرار بود:
یک روز با دوستم درباره رقم اختلاسهای سالهای نه چندان دور صحبت میکردیم که بحث به جای جالبی کشید.
من از مفسدینی گفتم در زمانی که در راس کار بوده اند با اطرافیان چه پولها از بیتالمال و جیب مردم دزدیدهاند و با پول دزدی چهها کرده اند و چه ها میکنند و خدا همه چیز را میبیند و روزی حتما باید حساب پس بدهند که دوستم گفت اگر به نرخ همان روز وقوع جرم حساب کنند که چنان حساب دندان گیری هم پس نمیدهند
اول خندهام گرفت یکهو با خودم گفتم مگر چقدر میشود که اینجور گفت
یکم که با خودم فکر کردم دیدم راست میگوید
مثلا چندین سال پیش اگر ۲/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ اختلاس کرده باشد و کارخانهای مثلا خریده باشد الان نهایت میگویند ²٫⁰⁰⁰٫⁰⁰⁰٫⁰⁰⁰ دزدیده که چیز زیادی نیست و پول خرید یک خودرو نه چندان خوب چینی است.
خوب که به عمق مطلب فکر کنی این تورم برای هرکس بد بوده باشد برای مفسدینی که از پول بیتالمال دزدیدهاند خوب بوده و اگر اکنون بر حسب اتفاق گیر بیفتند ته کاسه برایشان کم نمیماند.
آری تورم برای هرکس بد بوده باشد برای مفسدین دایه مهربانتر از مادر بوده