
میخواستم طوری بنویسم که به کسی بر نخورد ، اما دیدم چارهای نیست باید بی ملاحظه از این قصه نوشت
✍️یوسف عادلی
اینبار نمیدانستم چطور و از کجا شروع کنم.
هربار جمله ای نوشتم، چند سطر که شد پاره کردم انداختم دور و ساعتی بعد مجدد شروع کردم به نوشتن.
میخواستم طوری بنویسم که به کسی بر نخورد ولی دردم را نیز بگویم.
بعد کلی نوشتن و پاره کردن ، دیدم چارهای نیست باید بی ملاحظه از این قصه نوشت چون قصه جان آدمهاست.
موضوع پر دردیست. قصه وعده هایی پر تکرار. قصه محرومیت های همیشگی. قصه مسئولین بیخیال و قصه درد مردمانی که بارها شاهد مرگ عزیزانشان در صحنه هایی تلخ بودهاند.
هربار که از از شهر نورآباد به سمت مسیر کرمانشاه خارج میشوم بقایای عملیات احداث دو بانده کردن جاده کرمانشاه توجهم را جلب میکند.
مسیری که سالهاست گاه بی گاه بازیچه دست نمایندگان و کاندیداهای مجلس شده تا موضوعی باشد برای مانور تبلیغاتی و انتخاباتی شان
وعده های داده شده ، اما عمل نشده.
بارهاست میشنویم جاده نورآباد – کرمانشاه دو بانده خواهد شد اما فقط و فقط در حد شنیدن ، گاهی هم کارگاهی را در مسیر برپا می کنند و از آغاز عملیات تعریض می گویند اما طولی نمی کشد که همان کارگاه به طور نامحسوس جمع آوری می شود و کسی هم نیست توضیح دهد چه شد؟ چرا برپا شد و چرا خیلی زود جمع شد؟؟؟
آیا چندین و چند سال دیگر باید بگذرد تا این وعده های پوچ به واقعیت تبدیل شود ، چندین سفر دیگر از مسئولین بلند پایه را باید شاهد باشیم تا نوبت به دلفان و این مسیر پرخطر و مرگبار برسد؟ چندین و چند نماینده دیگر باید با شعارهای توخالی و وعده های پوچ راهی مجلس شوند تا در نهایت شاهد دوبانده شدن این راه مواصلاتی بسیار مهم در این منطقه باشیم؟؟؟
براستی به غیر از بعضی از شهرهای لرستان و چند استان محروم مرزی آیا جایی با موقعیت استراتژیک دلفان باقی مانده که هنوز راه های برون شهریش تک بانده باشد ، قطعا نیست و یا اگر هست انگشت شمارند.
شاید هر شهرستان دیگر با موقعیت دلفان در هر استان دیگری بود هیچگاه شرایط اینچنینی نداشت. شهرستانی که از هر سمت به استانی وصل است و میتواند ظرفیت ترانزیتی مهمی باشد. شهرستانی با شرایط آب و هوای خاص و مستعد برای هر فصل با فواید خاص خود. شهرستانی که مردمی پر مهر دارد و معروف است به دیار مهرورزی…
در اینجا یعنی دلفان، هر چیزی که نشان از پیشرفت باشد یافت نمی شود. نه جاده استانداردی ، نه پهنای باندی ، نه بزرگراهی ، نه کارخانه ای ، نه زیرساختی نه…
ریل و قطارو چیزهای دیگر پیشکش
نمیدانم چند بار دیگر و چندین و چند سال دیگر باید از محرومیت دلفان نوشت و فریاد زد که حق دلفان این نیست، تا شاید گوشی شنوا پیدا شود و دلی به درد آید.

» سایر یادداشت های ارسالی را مطالعه کنید (اینجا / کلیک نمایید)