
یادداشت دردناک خبرنگار دلفانی / مسئولان بهداشت و درمان و سلامت جامعه بخوانند.
✍ پاییز که میرسد روزها رو سردی میرود و این آغاز جولان سرماخوردگی و آنفولانزاست … کودک و جوان و پیر هم نمیشناسد.
اما کودک که مریض میشود قصه جور دیگریست.
فقط رنج مریض داری جگرگوشه نیست. مشکلات مالی، گرانیهای پی در پی داروها و…
بماند که این روزها به دلایلی که ما هم نمیدانیم خیلی از داروها در داروخانه های سطح شهر موجود نیست؟ (آنتی بیوتیکها)
دلیلش را من نمی دانم. اما هر چه گشتم نبود.
داروخانه اول، دوم، سوم…
نبود که نبود. البته از قبلتر هم می دانستم که نیست. بعضی دوستان گفته بودند.
سرگیجه گرفتم، جملهی آزار دهنده “موجود نیست” درون سرم میچرخید به همراه صدای سرفه های پی در پی ، تب و لرز ، گریه های کودکم ، بیخوابی شبانه ، بی پولی، بیمارستان شلوغ ، خیابان ، دروخانه ها، آنتی بیوتیک، تورم و هزار کوفت و زهرمار دیگه…
نفسم بالا نمیآید.
کاش کمی مسئولیت میفهمیدیم.
دوستی میگفت از هفته های آینده در بازار موجود میشوند اما احتمالا با قیمتهای چند برابر گرانتر.
گفتم میخرم، فقط باشد، عیبی ندارد ، عادت کرده ایم به این یکهو گران شدنها.
خودم هم باور نمیکنم؟ چه راحت با شرایط کنار میآیم.
شاید هم چون دیگر چاره ای ندارم، دیگر تحمل گریه های کودکم سخت است.
نمیدانم.
✍درج خبر : یوسف عادلی