لرستان را با فرهنگ و ادبیات لکی میشناسند / این خوانندهی گمنام و حقیر با این کار زشت خواسته است تا روحیهی لرستیزی را در بین لکها ایجاد کند…
نسیـــم دلفـان به نقل از سیمره – ایران کشوری است بزرگ با قومیتها و نژادهای گوناگون که از دیرزمان با صلح و آشتی در کنار هم زیستهاند. آنها در مواقع اضطراری که دشمن به این سرزمین سپند و اهورایی چشم طمع دوختهاست با هم متحد شده، با جان و مال خود از وطنشان دفاع نمودهاند. نمونهی بارز آن دفاع جانانه همهی اقوام ایرانی چه عرب، چه ترک و چه کرد و … در هشت سال جنگ تحمیلی بود.
«در قانون اساسی و قوانین عادی منع توهینها متوجه اشخاص و مقامات سیاسی و نهادهای مذهبی است و اشارهای به نفی توهینهای نژادی و زبانی و قومی نشدهاست، هرچند بعدها در قانون مطبوعات چند مورد به این مجموعه افزوده شد و در برخی آییننامههای دولتی نیز بر ممنوعیت اقداماتی که با تحریک و اختلاف نژادی و استهزای آنان همراه باشد تاکید شده است ولی این موارد، به معنای منع قانونی و تلقی شدن جرم نیست.»
باید گفت هیچ حربه و ترفندی پیوند استوار و پولادین ایرانیانِ نژاده و پاکآیین را از هم نمیگسلد. بدخواهانِ انیرانی همواره برای از هم پاشید ایران عزیز برنامههای ویژهای در دستور کار داشته و دارند. برخی از هموطنان فریبخورده و بیاطلاع نیز گاهی بر طبل نادانی کوفته، جاده صاف کن این بدخواهان پلید بودهاند.
به دیگر سخن، همهی اقوام ساکن در ایران برادر و برابرند. هیچ قومی بر دیگری برتری ندارد. بدین روی آن عربِ خوزستانی ایرانی است و نباید در ایرانی بودنش شک کرد. باید به زبان و، فرهنگ و آداب و رسومش احترام گذاشت. همانگونه که کردان و لران و … در ایرانی بودنشان ذرهای نباید تردید داشت. سالهای سال است که برخی افراد کوردل با دمیدن در آتش اختلاف خواستهاند از آب گلآلود ماهی تفرقه صید کنند؛ زهی خیال باطل!! آنها خواستهاند با این وسیله عقدههای نهفتهی خویش را گرهگشایی کنند اما تا کنون راه به جایی نبردهاند. این خفاشان بزدل با ساختن جوکهای زشت، تمسخر و توهین به برخی اقوام ایرانی به دنبال منافع شوم و پلید خویش بودهاند اما؛ کور خواندهاند زیرا هیچگاه به این آرزوی دستنیافتنی خود نخواهند رسید.
توهین و تمسخر اقوام ایرانی چیز تازهای نیست. در سال ١٣٨۵، انتشار یک کاریکاتور در روزنامه ایران موجب بحرانی امنیتی و ملی شد، همان موقع طرحی در نفی توهین قومی ارایه شد، ولی در عمل پیش رفتی دیده نشد، اکنون در مرحله حساستری هستیم.
این موضوع نه فقط مسئله ایران که در جهان غرب هم حساسیتهای خود را دارد. بخشی از علل بحرانهای امنیتی غرب ریشه در این تفاوتهای قومی و نژادی و مذهبی و نادیده گرفته شدن آنها یا تحقیر و توهین به آنها دارد. متاسفانه در ایران واکنشهای ما چه در عرصه حکومتی و چه در عرصه مدنی و حتا روشنفکری در این زمینه بسیار کمرنگ است.
اخیرا نادانبچهای تاریکدل در زیر زمین عربدهی سفاهت سر داده به فرهنگ و ادبیات لکزبانان در کمال بیشرمی و خارج از ادب و نزاکت توهین کردهاست. توهین کنندهی بیهویت و بیاصالت از واژگانی بهرهبرده که هیچ انسانی برای دیگر همنوعانش حتا در هنگام عصبانیت به کار نمیبرد!!
به این علف بچه و اندک همراهان وی باید گفت: هیچ قومی با توهین و تمسخر، تحقیر نمیشود. این بیهنرانِ بیبصیرت تنها خود را خوار و حقیر کردهاند و بس. اگر فرهنگ و ادبیات ایران مانا و جاوید ماندهاست به خاطر فرهنگ اقوام مختلف ساکن در آن است. در همین لرستان اگر فرهنگ و هنر لکی را از لرستان بگیریید چه چیزی میماند؟ لرستان را با فرهنگ و ادبیات لکی میشناسند. از طرفی دیگر لکها و لرها سالهاست که در کنار هم زندگی میکنند و چنان در هم تنیده شدهاند که جدایی آنها محال است. لکهای لرستان خود را لرستانی میدانند و به آن افتخار هم میکنند. آیا این خوانندهی گمنام و حقیر با این کار زشتش خواسته است تا روحیهی لرستیزی را در بین لکها ایجاد کند؟ اما این کار وی عبث و بیهوده است.
اگر چه این نوع رفتارها بیشتر از سوی طبقات محروم جامعه بروز میکند که در پی پوشاندن شکستها و ناکامیهای خویش هستند،
ولی در ادامه ممکن است به یک ذهنیت فرهنگی تبدیل شود و سایرین را هم آلوده کند همچنان که در ایران تا حدی شده است.
بدین روی باید برای مقابله با شکلگیری و رسوب این فرهنگ و رفتار زننده، قانون متناسبی در نفی هرگونه تحقیر و توهین (غیرشخصی) تدوین و از آن مهمتر اینکه با قاطعیت اجرا شود.
به نظر میرسد دستگاه نظارتی دولتی آنقدر غرق در برخی نظارتهای سیاسی بر رسانههای غیررسمی است که یکی از مهمترین زمینههای تخلف را نادیده میگیرند؛ تخلفی که به مرور زمان تبدیل به یک فرهنگ مبتذل و مخرب میشود.
«جامعه ایرانی در طول تاریخ خود جامعهای متکثر بوده و باید به همه احترام گذاشت، با این حال اگر چنین کثرتی هم در جامعه ایران نبود باید علیه این رفتارها موضع گرفت و عاملان آن را مجازات کرد و بهطور طبیعی و در اقدامات پیشگیرانه، اگر به اسلام معتقدیم وجود این تفاوتها را براساس آیه شریفه، «انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم» به فرزندانمان آموزش دهیم و آن ویژگیها را عامل برتری بر یکدیگر ندانیم و اگر هم خود را متمدن میدانیم باید بپذیریم که یک ارزش قطعی برای شناسایی یک جامعهی متمدن از غیر آن میزان مخالفت آنها با برتریهای نژادی و… است.»
اگر هم فقط قلب ما برای کشورمان میتپد باور کنیم که جامعهی ایران در طول تاریخ خود متکثر بوده و اکنون هم راز ماندگاریاش در احترام گذاشتن به این تکثر است. ایدون باد!

نگارنده :
کیانوش رستمی
منبع :
هفته نامه سیمره