در جدیدترین آماری که مرکز آمار کشور از هزینههای تفریحی و امور فرهنگی ۳۱ استان کشور منتشر کرده، سرانه فرهنگی خانوادهها در سطح نازلی قرار دارد…

این مبالغ برای خانوادههای کارگری ناچیزتر هم میشود، بهعنوان مثال بضاعت یک خانواده ۳ نفره کارگری در خراسان شمالی برای هزینه کردن جهت امور فرهنگی و تفریحی، ماهانه ۱۲هزار تومان و در استان هرمزگان ۲ هزار تومان برای هر نفر اعلام شده است. در لرستان سرانه فرهنگی و تفریحی کل خانوار تنها ۲۰ هزار تومان است!
هزینه ماهانه افراد برای کلیهی امور فرهنگی شامل موسیقی، تئاتر، سینما، هنرهای تجسمی، نشر و کتاب در خانوادههای کارگری کشور دامنهای بین ۱۲ تا ۲ هزار تومان دارد. حال باید دید با چنین سرانهی پایینی که سهم خانوارهای ایرانی برای هزینه کردن در امور فرهنگی میشود، کتاب بهعنوان یک کالای فرهنگی که نقش اول را در رشد و توسعه هر فرهنگ و تمدنی بازی میکند، چه جایگاهی خواهد داشت؟
در تهران، شهری که مرکز آموزش کشور است و بیشترین تعداد دانشجو را دارد، ۴۵ درصد از درآمدهای خانوارها صرف مسکن میشود. ۱۲ درصد هزینهها به درمان اختصاص پیدا میکند، ۱۴ درصد هزینهها نیز حمل و نقل مربوط میشود. پوشاک، خوراک و لوازم منزل نیز به ترتیب ۶ و ۲۶٫۶ درصد است. در این میان تنها ۴ درصد از درآمد خانوارها به مجموع آموزش، فرهنگ و تفریح اختصاص مییابد. از این ۴ درصد نیز تنها حدود ۵ درصد هزینهها به کتاب تعلق میگیرد که این یعنی هیچ.
شاید بتوان افت قابل توجه شمارگان کتاب به همراه افزایش قیمت این کالای فرهنگی را از عوامل مهم و تاثیرگذار در عدم اقبال عمومی به کتاب و کتابخوانی و به دنبال آن کاهش میزان مطالعه در جامعه امروزی دانست. در حدود سالهای ۵۹-۱۳۵۸ میانگین تیراژ کتاب کشور ۱۲ هزار نسخه بود که این رقم شامل کتابهای آموزشی نمیشد و تنها تعداد کتابهای عمومی را دربرمیگرفت.
در سالهای اخیر معدل تیراژ کتاب ۳ هزار نسخه است که بخش عمده این رقم هم به کتابهای کمکدرسی مربوط میشود و میتوان گفت تیراژ واقعی کتاب به ۷۰۰ نسخه رسیده است. امسال هم متوسط تیراژ نزدیک به ۲هزار تعداد عنوان شده که بازهم کتابهای آموزشی و کمکدرسی با میانگین تیراژ ۳هزار و ۹۰۰ بیشترین تعداد تیراژ را دارند. کتابهای کودک و نوجوان با تیراژ متوسط ۳هزارتایی و داستان و رمان هم با تیراژی نزدیک به عدد ۱۳۰۰ منتشر شدهاند.
در سالهای اخیر معدل تیراژ کتاب ۳ هزار نسخه است که بخش عمده این رقم هم به کتابهای کمکدرسی مربوط میشود و میتوان گفت تیراژ واقعی کتاب به ۷۰۰ نسخه رسیده است. امسال هم متوسط تیراژ نزدیک به ۲هزار تعداد عنوان شده که بازهم کتابهای آموزشی و کمکدرسی با میانگین تیراژ ۳هزار و ۹۰۰ بیشترین تعداد تیراژ را دارند. کتابهای کودک و نوجوان با تیراژ متوسط ۳هزارتایی و داستان و رمان هم با تیراژی نزدیک به عدد ۱۳۰۰ منتشر شدهاند.
از سوی دیگر قیمت کتاب در طول سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۲ با رشدی ۲۰۵ درصدی همراه بوده است، به طوری که در سال ۱۳۵۷ متوسط قیمت کتاب مبلغ ۴۹۵ ریال بود و این روند با رشدی سالانه در سال ۱۳۹۲ به مبلغ ۱۰۱هزار و ۸۷۵ ریال رسید. این رقم در سال ۹۳ بازهم افزایش یافته و بهای متوسط هر کتاب از حدود ۱۰ هزار و ۵۰۰ تومان به حدود ۱۳ هزار تومان رسید و این یعنی قیمت کتاب طی همین یک سال ۲۵۰۰ تومان بیشتر شده است. کتاب کودک و نوجوان با میانگین قیمت ۵هزار تومان و داستان و رمان نیز با قیمت متوسط پشت جلد ۱۰ هزار تومان از روند افزایش ۲۰درصدی قیمت مستثنی نبودهاند.
چنین رقمی طبیعتا برای طبقه متوسط و خانوادههای کارگری، میتواند رقم قابل ملاحظهای تلقی شود، آن هم زمانی که تمام هزینههایی که یک خانوادهی ۳نفری میتواند خرج امور فرهنگی و تفریحی کند، در خوشبینانهترین حالت ۱۲ هزار تومان اعلام شده است.

با یک حساب سر انگشتی میتوان دریافت که اگر حداکثر سرانهی فرهنگی ۱۲هزار تومانی را درکنار میانگین قیمت کتاب ۱۰تا ۱۳هزار تومانی قرار دهیم، هر فرد در یک خانوادهی سهنفره میتواند نهایتا یک کتاب در ماه بخرد و این در شرایطی است که شخص مذکور هیچگونه هزینهای را صرف دیگر امور فرهنگی مثل موسیقی، سینما و تئاتر نکند.
شاید گفته شود افراد خانواده میتوانند با یکدیگر توافق کنند و سهم ۱۲هزارتومانی تمام افراد را هر ماه برای خرید کتاب اختصاص دهند تا بتوانند تعداد کتاب بیشتری بخرند، طبعا سلایق و نیازهای افراد مختلف جامعه در حوزهی کتاب و کتابخوانی متفاوت است و عملا هماهنگ کردن خرید کتاب برای افرادی که احتمالا به حوزههای گوناگون رمان، تاریخی، شعر و … علاقهمند هستند کاری بسیار دشوار و سخت است. اصلا مگر میتوان کتابهای موردنیاز و علاقهی کودک، نوجوان، دانشجو یا یک مادر خانهدار را یکی درنظر گرفت؟ وقتی در استانی مانند لرستان سرانه فرهنگی و تفریحی کل خانوار تنها ۲۰هزار تومان است، افراد این خانواده چگونه باید اقدام به خرید کتابی در رنج قیمت ۱۰ تا ۱۸هزار تومان کنند؟
میانگین تعداد کتابهایی که یک فرد ایرانی میتواند در یک ماه بخرد نهایتاً و اگر در هیچ حوزهی فرهنگی و تفریحی دیگری هزینه نکند به ۲ کتاب محدود میشود و چنانچه مثلا در طی ماه سینما هم برود عملا امکان تهیهی همین تعداد محدود کتاب را هم نخواهد داشت، به همین دلایل است که معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگوید با وجود اینکه تعداد عناوین کتاب افزایش یافته میزان سرانه مطالعه افزایش پیدا نکرده است.
برای مقابله با کاهش توان خرید کتاب، در مواجهه با این افزایش قیمت، مثل همیشه کمکهای دولتی اولین موردی است که به ذهن میرسد، اما دولت همواره برای کتاب یارانه پرداخت کرده، آنجا هم که قرار بوده یارانه به دست مصرفکننده برسد، مصرفکننده هرگز واقعی نبوده و نحوهی پرداخت یارانه بهصورت فلهای به سازمانها و نهادها و افراد بوده است.
در نهایت یارانهها نتیجه مطلوب برای بالا بردن قدرت خرید کتاب و افزایش سرانه مطالعه در کشور را نداشته است، حتی به قشرهای مختلفی که از لحاظ مالی تأمین نیستد، بن کتاب داده شد، اما برای قریب به اتفاق آنها بهویژه افرادی که در شهرستانها زندگی میکنند یا یارانهای تدارک دیده نشده یا مقدار بن تعلق گرفته، آنقدرها قابل اعتنا نیست.
پس باید به دنبال راهکارهای دیگری برای بالا بردن قدرت خرید کتاب در کشور بود تا کتاب و کتابخوانی در ایران از ورشکستگی نجات یابد.
در نهایت یارانهها نتیجه مطلوب برای بالا بردن قدرت خرید کتاب و افزایش سرانه مطالعه در کشور را نداشته است، حتی به قشرهای مختلفی که از لحاظ مالی تأمین نیستد، بن کتاب داده شد، اما برای قریب به اتفاق آنها بهویژه افرادی که در شهرستانها زندگی میکنند یا یارانهای تدارک دیده نشده یا مقدار بن تعلق گرفته، آنقدرها قابل اعتنا نیست.
پس باید به دنبال راهکارهای دیگری برای بالا بردن قدرت خرید کتاب در کشور بود تا کتاب و کتابخوانی در ایران از ورشکستگی نجات یابد.
منبع: مرکز آمار و ایلنا