پنجشنبه , ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

نامه سرگشاده دو شهید گمنام به شهردار نورآباد+عکس

عزیز دل برادر ، بیا و ما رو هم دریاب ، حداقل بخاطر این مردم قدر شناس و مهمون نواز که اینقدر به شهدا ارادت دارند…


سلام آقا اسماعیل ، ببخشید راحت حرف میزنیم ما بلد نیستیم از القاب امروزی شما زمینی ها استفاده کنیم واسه همین همون اسماعیل صدات میزنیم.

حاجی ! قربون شکل ماهت ، چرا گهگاهی به ما سر نمیزنی ، میترسی بیای چیزی ازت بخوایم ، میترسی بیای کم و کاستی این تپه رو ببینی ناچارأ به زحمت بیوفتی؟

چکار  کنیم ما هم دل داریم دیگه ، دستمون از دنیا کوتاه شده چشممون به دستای شماست.

ما شش تا شهید بی نام و نشان بودیم توی دل خاک بی رحم عراق جا مونده بودیم ، خیلی اذیت شدیم سالها طول کشید تا اینکه خدا دعامون رو اجابت کرد آخه از خدا خواستیم در عوض سالها غربت نشینی امکان کوچ ما رو به ایران عزیز فراهم کنه ، یه شب سحر بهمون خبر دادن که دعاتون مستجاب شده دارید میرید ایران (استان لرستان) سرزمین مهر و عاطفه ، سرزمین آدمیان بی آلایش و پاک ، خیلی خوشحال شدیم ، ما شش نفر بودیم ، پیکرهای ما رو بین سه شهر پلدختر ، الشتر و نورآباد تقسیم کردند ،  این کوچ ما شهریور سال ۹۰ اتفاق افتاد.

دوران جنگ همرزم های زیادی از همین دلفان شما داشتم ، بعضی هاشون شهید شدن و الان اکثر شب ها میان به ما سر میزنن برخی هاشون جانبازند و گاهی اوقات میان روی قبرمون فاتحه ای میخونن و میرن  ، چه انسانهای پاکی ، اون روزها خیلی از مهمان داری و سادگی مردمان سرزمین شون حرف میزدن ، می گفتن به دلفان میگن دیار مهرورزی ، الحق والانصاف که دیار مهرورزی لایق ترین اسم مردم این دیار است.

از زمانی که ما رو مهمان این خاک کردن کوچکترین بی مهری ازشون ندیدیم ، ما رو لایق دونستن و قُبورمون شده زیارتگاه دلهای پاکشون ، اما…

اما دلمون از مسئولین این سرزمین خون شده ، دلمون از پشت میز نشین های این دیار خونِ ، چهار شهیدی که با ما اومدن لرستان و در پلدختر و الشتر سکونت کردند بهترین امکانات واسشون فراهم شد ، واسه اونا که نه ، واسه زائراشون ، واسه مردمی که میان دیدارشون ، محل دفنشون آباد شده ، پر شده از درخت و سبزه ، آب آشامیدنی ، جاده دسترسی به تپه شون رو آسفالت کردن …

اما ما چی ، وقتی می بینیم زائرامون این تپه خاکی رو میان بالا و این جا هم هیچ امکاناتی واسه پذیرایشون نداریم حتی یه سایه واسه نشستن ، کلی شرمنده میشیم…

البته باید بگیم آقا اسماعیل خدا پدر و مادر تو یکی و مسئول اداره برق شهرتون رو بیامرزه ، آقای حسن پور رو میگم ، حداقل ترتیب این ستون های برق جدید و آبرومند رو دادید و مقداری آبروداری شد ، اما چی بگم از این جاده خاکی ، از این ساخت و ساز (پروژه) طولانی ، فکر کنم اون برج میلاد تهران هم اینقدر طولانی نشد.

حاج اسماعیل ، تو دیگه چرا؟ بیا جان مادرت بخاطر خدا یه فکری واسه این جاده خاکی بُکن ، اون روز یه خانواده اومده بودن به ما سری بزنن ، بابای خانواده هی زیر و دور و بر ماشینش رو نگاه میکرد انگار دنبال یه صدای تق و توق می گشت ، نمی دونم بخاطر جاده خاکی ما بوده یا دست اندازهای توی کوچه و خیابونای شهرتون ، اما هر چی که بود ما رو هم ناراحت کرد ، آخه مگه خرج این جاده چقدر میشه…

عزیز دل برادر ، بیا و ما رو هم دریاب ، حداقل بخاطر این مردم قدر شناس و مهمون نواز که اینقدر به شهدا ارادت دارند.

تصاویری از اجرای دعای ندبه در صبح نیمه شعبان سال ۹۳ مصادف با میلاد منجی عالم بشریت حضرت مهدی(ع)

۶ نظر

  1. سلام باتشکر از بر وبچه های سایت واقعا” خیلی عالی بود
    متاسفانه بعضی از مسئولین ما به فکر مال ومقام هستند وکاری که بخاطر مردم وخداباشه انجام نمیدن
    طوریکه شایع است واسه خرید چندتا اشکال حیوانات از جمله چندتا شیر وچندتا بچه اسب که توسط شهرداری خریداری شده حدود
    ۴۰میلیون تومن هزینه زبان بسته اون هم درشرایط بحرانی شهرداری ودرصورتیکه با همان هزینه جاده شهدا تقریبا” اسفالت میشد

  2. دوستان از این شهردار از این بیشتر انتظار نمیره

  3. با همه احن خوش اوائیم

    کجائید ای شهیدان خدایی بل جویان دشت کربلایی
    درود خدا بر این پاره های دل ملت که دست از مس وجود خویش شستند و کیمیا شدند.
    سلام بر ان رهپویان سبکبالی که عاشقانه دلدار کوی دوست شدند.
    یاد و خاطره برادر ارجمند نصیری پور و تیم همراهش گرامی باد که اینچنین مردمان دیار ما را یاری نمودند تا در تدارک و ساخت اشیانه دو کبوتر بال و پر شکسته همت نمودند و این خطه از سرزمینمان را به بوی عطر شهیدان عطر آگین نمودند.
    و اما دلم گرفت از این درد دل غریبانه
    راست میگن این دو کبوتر اخه نه سایه ای نه راهی نه سر پناهی اخه مگه این دو طفلکی چکار کردند که خدای نا خواسته مورد بی مهری قرار گیرند.مادر م در دیدار این دو زیبای خفته اشک چشمش را به تعداد ۱۰۱ دانه بند نمود و چون عقد ثریا در گردنش اویزان کرد . هروقت میخام درد دلی با فاطمه (س) داشته باشم برای تسبیحاتش از این عقد زیبای ثریا استفاده میکنم.
    خلاصه اقا اسماعیل یا حاج اسماعیل نکنه در پس کوچه های مشکلات شهرمان کبوترانمان به فراموشی سپرده شوند . اخه اگه دلتنگ بشن میرن پیش اقا امام رضا و خاک نشین کوی مولا میشوند . القصه:
    درد ما را نیست درمان الغیاث! هجر ما را نیست پایان؛ الغیاث!

  4. باسلام . امیدوارم که به این مورد خیلی زود رسیدگی شود چون راه رفتن به قبور این شهدا هرچند برا ما جوانان خیلی سخت نیست ولی برا بزرگتر های که دوست دارند به زیارت این قبور بروند خیلی سخت است

  5. واقعا مشکل شهر ما اینه؟! به نظرتون اشتغال بهداشت اعتیاد فضاهای اموزشی و و و و اینا واجب تر نیستن؟

  6. هدایت یعقوبزاده

    عزیزم شهرما مشکلات زیادی داره ولی این دو شهید مهمان ما هستند باید ازشون پذیرایی کنیم که زمانی که احتیاج داشتیم اونارو واسطه کنیم که از خدا برآورده شدن حاجاتمونو طلب کنن این شهیدان برکت شهرمان هستند

پاسخ دادن به با همه احن خوش اوائیم لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *