سؤال اینجاست که اگر نقد، امر مبارک و راهگشایی است، پس چرا باید مسئول بومی را از این امر مبارک محروم کنیم؟ اگر هم نیست، پس چرا آن را در ارتباط با غیر بومی ها به کار می بندیم؟
نسیـــم دلفـان – یکی از اصلی ترین وظایف رسانه ها، قرار دادن تغییر و تحولات جامعه بر مدار واقعی یا ریل اصلی خود و به عبارتی، «نرمال سازی» اوضاع است؛ این امر از طریق «حق گویی» و تلاش برای کشف حق- که سر لوحۀ کار رسانه است- میسر می شود.رسانه ها از یک طرف با پر و بال دادن غیر واقعی و غیر ضرور به یک موضوع و از طرفی، چشم پوشیدن بر موضوعی دیگر، می توانند مسائل را بیش از میزان واقعی اهمیت آنها، مهم و یا کم اهمیت جلوه دهند؛ در هر دو حالت، مسائل از ریل اصلی و حقیقی خود خارج می شوند.
یکی از مسائلی که همواره محلّ حساسیت رسانه های شهر ماست؛ موضوع بومی گزینی و حساسیت نسبت به انتصاب افراد غیر بومی است. این حساسیت در جای خود و به طور طبیعی امر درست و پسندیده ای است؛ اما اگر موجب شود تا ما چشمان خود را بر ضعف نیروهای بومی ببندیم و آنها را در «منطقه ممنوعۀ نقد» قرار دهیم، امر ناصوابی است و مصداق خارج کردن مسائل از ریل اصلی خود خواهد بود. نمونۀ این اتفاق را می توان در زمان فرماندار سابق دلفان؛ آقای باقری مشاهده کرد؛ در آن زمان، برخی جریانات و رسانه ها- عمدتاً از سر دلسوزی – خوش نداشتند که از ایشان نقدی صورت گیرد؛ با این توجیه که آقای باقری نخستین فرماندار بومی دلفان هستند. سؤال اینجاست که اگر نقد، امر مبارک و راهگشایی است، پس چرا باید مسئول بومی را از این امر مبارک محروم کنیم؟ اگر هم نیست، پس چرا آن را در ارتباط با غیر بومی ها به کار می بندیم؟ اگر با این کار (عدم نقد) قصد کمک کردن به مسئولین بومی را داریم، پس معلوم می شود که تعریفمان از مقولۀ کمک را باید تغییر دهیم؛ معنای کمک کردن به نماینده، فرماندار و سایر مسئولین این است که ما سعی کنیم تا آنها نقش خودشان را بیشتر و بهتر بشناسند و سپس آن را به خوبی ایفا کنند؛ به دیگر تعبیر، کاری کنیم که ظرفیت های آنها برای ایفای نقشی که بر عهده دارند، در حد اعلای خود فعال شود تا به کارایی حداکثری شخص مسئول منجر شود؛ چون اساساً فلسفۀ واگذاری و عهده دارشدن مسئولیت، چیزی جز ایفای نقش (نقشی که قانون تعیین کرده) نیست؛ اگر هم کسی تصوری غیر از این دارد و مثلاً تصور می کند که اعطای مسئولیت ها، برای به نان و نوا رسیدن فرد است (فردی که مسئولیت به او واگذار شده) و برای این است که به «رشد شخصی» او منجر شود، تصوری کاملاً غلط دارد و چنین فردی در بیراهه سیر می کند.
بنابراین، حساسیت و نگرانی از اینکه مبادا نقد مسئولین بومی، موجب تضعیف آنها و به تبع آن، عدم پیشرفت منطقه شود، حساسیتی نادرست و بی اساس است. اگر قرار است نگرانی و حساسیتی وجود داشته باشد، باید از این باب باشد که مراقب به حاشیه کشیده شدن مسئولین بومی باشیم؛ چون مسئولین بومی معمولاً بیش از مسئولین غیر بومی، مستعد کشیده شدن به حاشیه هستند؛پس اگر چنین دغدغه ای وجود داشته باشد، باید آن را محترم دانست؛ اما بین ایجاد حاشیه و «نقادی» فرسنگ ها فاصله وجود دارد و نباید این دو را با هم خلط کرد.
اکنون و با انتخاب آقای رستمیان به عنوان منتخب مردم در مجلس شورای اسلامی، بار دیگر احتمال تکرار خطای «مصونیت مسئول بومی از نقد» وجود دارد؛ چون پس از سالها انتظار، ایشان به عنوان فردی بومی (اهل دلفان) به مجلس راه یافته اند (منظور، فردی به غیر از حجت الاسلام محمّدی است) و همه انتظار دارند تا دوران وکالت ایشان، دوران عبور منطقه از محرومیت های فراوان آن باشد؛ اما همانطور که اشاره شد، کمک به ایشان یعنی تلاش برای آشنا شدن هرچه بیشتر ایشان با وظایف نمایندگی و نیز تلاش برای به فعلیت رسیدن ظرفیت ها و کارایی حداکثری ایشان، و در این راه از ابزارهای گوناگونی باید مدد گرفت؛ از گفتگو، مشاوره، ارائه راهکار و نیز از «نقد». امر قطعی و تغییرناپذیر این است که همه باید دست به دست هم بدهند و در تعاملی مخلصانه و از سر صدق، نمایندۀ منتخب را کمک کنند؛ منتها این امر، نیازمند یک پیشنیاز یا پیش زمینه است؛ به این صورت که برای ایجاد این تعامل پایدار و راهگشا، باید تصوراتی صحیح و یکسان نسبت به موضوعات مورد تعامل، بین نماینده و مخاطبان وجود داشته باشد. چنانچه مخاطب از یک موضوع تصور خاصی داشته باشه و نماینده تصور دیگری از آن موضوع، تعامل کارساز و سازنده ای شکل نخواهد گرفت و تصورات نادرست منجر می شود که دو طرف، برداشت های نادرست از موضوعات داشته باشند.
به عنوان نمونه در خصوص مقولۀ نقد و نقادی؛ شخص نماینده، هم باید تصورات درستی از نقدها داشته باشد و هم از نقدکننده ها؛ یعنی اولاً نقدها را هدیه ای برای خود بداند که قرار است او را یاری رسانند و ثانیاً؛ نقدکننده ها را افرادی تصور کند که قصد کمک و هدایت او را دارند. مشابه این دو تصور نیز باید برای مخاطب و نقد کننده ها وجود داشته باشد؛ یعنی اولاً شأن نقد و نقادی را بشناسند و آن را به خوبی به جا بیاورند و حواسشان باشد که نقد را با مچ گیری، سیاه نمایی، سنگ اندازی و حاشیه سازی اشتباه نگیرند؛ ثانیاً به دید رقیب سیاسی و کسی که باید از میدان رقابت خارج شود، به نماینده نگاه نکنند، بلکه متوجه باشند که او منتخب مردم و مسئول نظام اسلامی در یکی از حساس ترین دستگاه های کشور است و موفقیت یا عدم موفقیت او، ارتباط مستقیمی با موفقیت و عدم موفقیت نظام دارد. این یک نمونه از تصورات بود؛ تصورات دیگری نیز از قبیل؛ تصور نسبت به وظایف محلّی و کشوری نماینده، تصور نسبت به جایگاه نماینده، تصور نسبت به رأی مردم و… وجود دارد که در جای خود باید به آنها پرداخت.
پس نیاز است که قبل از هر اقدامی، نسبت به مقولاتی از این قبیل، تصوراتی صحیح و مشترک در نماینده و جامعه ایجاد شود و یا چنانچه برخی تصورات اشتباه وجود دارد، اصلاح شوند. از این رو، نگارنده اصحاب رسانه، صاحبنظران و عموم دلسوزان را دعوت می کند تا با پرداختن به این مقولات و این تصورات در محافل رسانه ای، علمی و مذهبی، مقدمات استفادۀ هرچه بیشتر از فضای بوجود آمده را فراهم کنند.
یادداشت: احد شیرزاد / کانال تلگرامی https://telegram.me/a_sh1367
یادداشت دوست عزیزمان جناب شیرزاد شاید منطقی ترین برداشت هر انسان خردمندی از مقوله نقد منصفانه باشد.
این نگارنده عزیز که سابقه انتشار یاداشت در رسانه های پر مخاطب کشوری را نیز درکارنامه خود دارد بخوبی موضوع را شفاف سازی کرده است.
بیشتر بخش های این یاداشت حول محور نقد نماینده منتخب بود و اینکه آیا باید ایشان را نقد کنیم یا خیر؟
باید گفت ، در همین شهرستان دلفان رسانه های بسیاری برای نقد نماینده منتخب قلم ها آراسته و به قول خودمان (شنگ قطار) کرده اند لذا ترسی از این بابت که نماینده از نقد مصون بماند وجود ندارد و واقعیت امر هم همین است که ایشان نباید از نقد منصفانه رسانه ها دور بماند.
اما اینجا یک مسئله ای وجود دارد.
آیا مخاطب این یادداشت فقط نماینده منتخب است؟ یا این مبحث مرتبط با سایر مسئولین هم می شود؟
با توجه به اینکه اکنون روزهای پر تب و تاب آغاز مجلس دهم است بیشتر صحبت های نگارنده محترم حول محور نماینده منتخب مردم در مجلس بوده اما گمان نمی کنیم منظور ایشان فقط نماینده بوده باشد زیرا در چند قسمت از مطلب به سایر مسئولین هم اشاراتی داشته است.
سالهاست یکی از مدیران ارشد سازندگی کشور یکی از همشهریان ماست.
سردار عبدالهی حدود ۴۰ ماه است به عنوان فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) مشغول انجام وظیفه است و سالها پیش از این نیز سمت جانشینی فرمانده این قرارگاه را به عهده داشته است.
طبیعتأ خدماتی به شهرستان دلفان هم داشته همچنان که در سراسر کشور قرارگاه سازندگی خدماتی داشته است اما با توجه محرومیت شایان توجه ای که در دلفان وجود دارد و اینکه سردار نیز از دل همین سرزمین محروم برخواسته است انتظارات بیشتری از ایشان می رفت که متاسفانه محقق نشده است.
سلام و ارادت فرهنگیان وهمکاران مقاطع مختلف تحصیلی به دقت تمام قول های اقای رستمی در باره ی تغییرات مدیریتی در اموزش و پرورش شهرستان را رصد میکنند انشالله زودتر عملی شود و موجبات رضایت این قشر زحمت کش و بی ادعا فراهم شود وانشالله فرهنگیان عزیز در پی این اقدام تا پای جان از جناب علی رستمی حمایت خواهندکرد
سلام خدمت برادرمحمدی محض اطلاع بایدعرض کنم اگر مردم شریف سلسله را هم حساب کنیم دلهای پاک حدود ۳۰۰۰۰۰سیصدهزارنفر و دعای خیر ایشان همراه نماینده شریف جناب اقای رستمی است انشالله خداوندبه شما رسانه محترم عنایتی فرماید تا همیشه فریاد بلنداین مردم مظلوم باشید و همچنین بایدعرض کنم رهبرانقلاب چندروز پیش در جمع نمایندگان جدید خبرگان جوانان را به کارهای خودجوش فرهنگی دعوت کردند اگرمیسراست در راستای اجرای اوامر ایشان زندگی نامه شهدای عزیز تیرماه شهرستان را درسایت قراردهیدباسپاس یکی از فرهنگیان