سیلی آمد و ناگهان مهدی کوچولوی پنج ساله ای را از ما گرفت ، حادثه تلخی که کنش همزاد پنداری مردم دلفان را تحریک و چشمان بسیاری را گریان کرد…
نسیـــم دلفـان – ناگهان یعنی یک نقطه عطف که با تغییر احوالمان همراه است . ناگهان می تواند یک احوال خوب را در پی داشته باشد و یا می تواند احوال خوبمان را از ما بگیرد و حالمان را بد کند و یا حتی بدتر کند.
ناگهان قصه عجیبیست. گاهی ناگهان دوست داشتنی و گاهی نفرت انگیز ، اما هر ناگهانی قطعا یک مولفه خوب را به دنبال دارد، فرقی نمی کند ناگهان چه مسبوق به خوش احوالی باشد و چه مسبوق به بد احوالی ، اما یک مولفه خوب در پی دارد و آن مولفه چیزی نیست مگر عبرت آموزی.
در قرآن این ناگهان ها را بسیار می بینیم ؛ مثلا ناگهان سد شکست یا ناگهان آتش سرد شد. و امر به عبرت گیری از این ناگهان ها هم بسیار است که قرآن از آن به “فاعتبروا یا اولو الابصار” یاد می کند.
یکی از این ناگهان ها را ما مردم دلفان در قضیه سیل اخیر تجربه کردیم… سیلی آمد و ناگهان مهدی کوچولوی پنج ساله ای را از ما گرفت.
حادثه تلخی که کنش همزاد پنداری مردم دلفان را تحریک و چشمان بسیار زیادی را گریان کرد. کودک پنج ساله ای در آغاز راه زندگی ، بهار عمرش به خزانی تلخ و بی رحمانه نشست.
قصه مهدی کوچولو یک اتفاق بود اتفاقی تلخ که می توانست رخ ندهد. قصه کودک پنج ساله دلفانی یک سهل انگاری بود که می توانست رخ ندهد، این اتفاق تاسف برانگیز معلول یک بی توجهی بود که انگشت اتهام را به سوی خیلی ها نشانه رفت.
مرگ جانسوز این کودک معصوم ، یک ناگهان بود که امید می رود مقصرانی را از خواب غفلت بیدار کرده باشد.
مقصرانی که این رودخانه خوابیده در درازای نورآباد را آن چنان که باید ببینند ندیده اند. این غول بی رحم که آرام بر درازای دلفان خوابیده و هر از چند گاهی می تواند سری بجنباند و خانواده یا خاندانی را داغدار کند.
به راستی اگر در مسیر این رودخانه ، آنجایی که در مجاورت مناطق مسکونی قرار گرفته است حفاظ هایی وجود داشت چنین اتفاق اسفناکی می افتاد؟ مگر هزینه حفاظ کشی این رودخانه در مناطق حادثه خیز چقدر است؟
نمی خواهیم بگوییم مقصر کیست ، می خواهیم چند سوال از مقصرین امر بپرسیم؛
آیا این سیل آخرین سیل دلفان است؟ آیا مهدی کوچولو آخرین قربانی این غول خوابیده در درازای نورآباد است؟ آیا این زنگ خطر بگوش مسئولین مرتبط رسیده است؟ و بسیار آیاهای دیگر
امروز چهارمین روز از غروب غم انگیز مهدی است.
عصر روز گذشته ، دیدیم یک غواص از استان مجاور با کمترین امکانات خود را به انگیزه پایان دادن به انتظارها برای یافتن جسد این کودک به دلفان رسانده است و لحظه به لحظه ی این عملیات ناموفق از طریق رسانه های مجازی منعکس می شود.
آیا یک غواص با کمترین امکانات می تواند سه روز بعد از غرق شدن مهدی جسدش را با وجود شدت جریان سیل از همان نقطه ای که غرق شده پیدا کند؟ آیا انتظار این خانواده داغدار برای یافتن جسد فرزند دلبندشان پایان خواهد یافت تا تسکین درد جانکاه شان باشد؟
سال گذشته یک معلم و چند دانش آموز هم استانی مان در حوالی خرم آباد گرفتار سیل شدند و جسد آنها تا چندین روز پیدا نشد ، وقتی استاندار لرستان طولانی شدن کار کاوشگران با کمترین امکانات را دید شخصأ آستین بالا زده و با تیم همراهش به جستجوگران پیوست و دستورات ویژه ای برای یافتن اجساد صادر کرد.
در کمتر از ۱۲ ساعت پس از پای کار آمدن بالاترین مقام دولتی استان در آن ماجرای غم انگیز ، ناگهان بهترین امکانات و نیروهای مخصوص به میدان آمدند و اجساد پیدا شدند.
چهار روز از غرق شدن حزن انگیز این کودک ۵ ساله می گذرد ، آیا وقتش نرسیده است مسئولین اراده کنند و شخصأ پای کار آمده و با استفاده از ابزار و امکانات مورد نیاز و نیروهای مخصوص انتظار مردم و این خانواده داغدار را پایان دهند.
» آخرین جزییات از مفقود شدن کودک دلفانی+عکس
» سیلی که سیل زد/ چرایی خشکسالی در دلفان با وجود این همه بارش
فقط می تونم بگم متاسفم برای مسئولین
سلام خدا صبر بد به خانواده مهدی ماهم خیلی دل تنگ این خبر شودیم خواهش میکنم به عنوان یک شهروند نورابادی از فرماندار محترم برای خانواده داغ دیده کاری بیش از یک غواص کند تشکر
درود برشرافتت جناب محمدی به خدا مسولین ما انگارنه انگار جان انسان بیگناهی گرفته شده وخانواده ایی داغدارند ایا اگه این اتفاق واسه فرماندار یا معاون محترمشان یا جناب شهردار افتاده بود این گونه خونسرد وبی تفاوت بودند ایا درخواست امداد از مرکزاستان یاسایر استان های همجوار هزینه بالایی دارد ایا چه کسی میتواند تسلی داغ دل مادری باشد که هنوز نمیتواند قبول کند که فرزندش دیگردرقید حیات نیست
آرام بخواب دردانه ام؛ که لالایی امواج دریا صدای لالایی همه مادران
زمین بود؛و نرمی آب ،دستان نوازشگری که موهای زیبایت را نوازش کردند تا تو آغوش گم
کرده مادرت را بهانه نکنی.
آرام بخواب نازدانه ام؛ که چندین روز است
به یاد تو و با دیدن کودکم که در آغوشم به خواب میرود؛ چشمهایم عجیب بارانیست.
آرام بخواب عروسکم؛ و بدان که بدن نحیف و
رنج دیده تو ،خود یک دنیا حرف برای گفتن دارد و هشداری است برای همه آنهایی که می بینند
درندگان جهان چگونه سرخوشانه “برجام”
های شرابشان تلنگر میزنند تا برجانمان شوند.
بنده هم متأسفم بیادبیاوریم زحمات اگرزحمات وپیگیری جهادگردلسوزمرحوم مهندس مختاری فرماندار وقت دلفان که در سال ۷۳ هنگامیکه پل فعلی راآب بردوباتلاش وی دیوار الان نبودچه هامیشد طوریکه بنده خدمتگزارچقت افسرنگهبان پاسگاه مرکزی نورآبادبودم تاارتفاع سه مترآب داخل پاسگاه آمد