سه شنبه , ۲۸ فروردین ۱۴۰۳

زن جوانی که پس بیرون شدن از منزل سر از ناکجا آباد درآورد

راز زندگی یک زن جوان که نیمه شب در خیابان های گرگان پرسه میزد با فاش شدن تجاوز به وی توسط چند جوان فاش شد…


متهم تعرض گروهی به زن خیابانینسیـــم دلفـان – به گزارش جام نیـوز، این زن جوان به افسر پرونده گفت: وقتی همسرم فهمید معتادم هستم، مرا از خانه بیرون انداخت و من در خیابان گشت می زدم.

با پسری که معتاد بود و شیشه مصرف می کرد، آشنا شدم.

او به دوستانش زنگ زد و مرا با خود به خانه ای بردند و به من موادمخدر دادند و به زور با من ارتباط برقرار کردند.

افسر پرونده این زن جوان را به مرکز مشاوره فرماندهی انتظامی استان گلستان، انتقال داد تا در کنار رسیدگی به پرونده، زن ۲۹ ساله هم تحت روانکاوی قرار گیرد.

وی به مددکار این مرکز گفت: فرزند سوم یک خانواده ۵ نفری هستم که دارای یک خواهر و یک برادر بزرگتر از خودم هستم، زمانی که ۱۷ ساله بودم در یک محفل دوستانه با پسری آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و من شیفته وی شدم.

تا آن روز کسی به من ابراز محبت نکرده بود و کم کم رابطه من و میلاد به قدری نزدیک شد تا زمانی که متوجه شدم از میلاد باردار هستم.

دو ماه باردار بودم که خانواده ام فهمیدند و مجبور به قبول خواسته ام شدند و ما با کمترین امکانات و بدون مراسم عروسی، ازدواج کردیم.

همسرم مرا به خانه پدری‌اش که در زیرزمینی بود برد. پس از مدتی زندگی با میلاد در زیر یک سقف، کم کم متوجه تغییر رفتارهای میلاد شدم.

او بی جهت مرا کتک می زد. بعدها متوجه شدم وی موادمخدر مصرف می کند. اوایل سر و صدا می کردم؛ او مرا مجبور به مصرف موادمخدر کرد تا ساکت شوم.

وقتی خانواده ام متوجه این موضوع شدند، پس از به دنیا آمدن بچه طلاق مرا از وی خواستند و بدون گرفتن مهریه از همسرم جدا شدم.

مدت زیادی در خانه پدرم حبس بودم و پدرم با من بدرفتاری می کرد تا این که مردی به خواستگاری ام آمد.

در ابتدا خواست با هم صیغه باشیم و چون از توان مالی بالایی برخوردار بود پدرم قبول کرد و مرا مجبور به ازدواج با وی کرد.

من در مدتی که با وی صیغه بودم به وی علاقه ای نداشتم و در اثر ناراحتی که داشتم دوباره به سمت مواد کشیده شدم و این دفعه شیشه مصرف می کردم. زمانی که همسرم موضوع را متوجه شد مرا طرد کرد.

روزی که همسرم فهمید من معتادم مرا از خانه بیرون انداخت و من در خیابان گشت می زدم. با پسری که معتاد بود و شیشه مصرف می کرد آشنا شدم. او به دوستانش زنگ زد و مرا با خود به خانه ای بردند و به من موادمخدر دادند و به زور با من ارتباط برقرار کردند.

نیمه شب مرا در خیابان رها کردند که توسط پلیس با همان حال دستگیر شدم.


» گزارش های داغ صفحه حوادث را در نسیم دلفان دنبال کنید (اینجا)


tavajoh.gifتازه ترین اخبار منطقه را مستقیمأ از طریق ترمینال خبری ” نسیـــم دلفـان ” دریافت کنید.tavajoh.gif

برای عضویت در کانال خبری نسیم دلفان روی تصویر زیر کلیک نمایید.

12

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *